تو ذهنم زنهای قد بلند و کشیده با پیراهنهای رنگی و دامنهای چین دار بلند در حال رقص هستن. ابروهاشون کشیده، بینیهاشون کشیده، سردی و غرور تو نیگاشون و اون لبخند سرد. چه قشنگه این چیزی که الان تو ذهنمه.
هیچی دیگه دارم آهنگهای آذری رو میگوشم و تصوراتم داره میرقصه. و اصلش این آهنگ و رقص با دایره است که چقدر خوبه
خب باز هم فاصله کمتر شد و این خوبه. آفرین به حضرت نسرین :* باید برای خودم یه کادوی تشویقی بخرم یا بگم پیام برام کادوی تشویقی بده تا زود بخونم و ثبت شود بر جریده عالم پادکست من :))))))) آخ که چقدر من الان خوشحالترم.
آخ آخ یادم رفت اینم بگم که ” پس از نیمه شب ” هم جریانش حل شد. تو یه گوشه کتاب اینطور نوشته بود و منم چشم میخورد بهش ادامه قصه.
اسمش هست Islak Islak یعنی خیس خیس یا نم نم از یکی از خوانندههای باحال من Cem Karaca. ایکاش معنیشو میدونستین یا خوشبحال اونایی که ترکی بلدن و میدونن داره چی میگه. تشبیه و مجازهایی که استفاده کرده رو خیلی دوست دارم خیلی . خیلی خوبه خیلییییییی .