دو هفته با سریال مردگان متحرک

فکر نمي‌کنم از زمانی که شروع به دیدن سریال مردگان متحرک کردیم، دو هفته بیشتر بگذره و همین امروز تصمیم گرفتیم دیگه نبینیم. این سریال راجع به بیماری‌ای هست که گسترده شده و داره هی گسترده‌تر میشه، همون زامبی‌ها هستن اگه کسی رو گاز بگیرین یا چنگ بزنن بیماری منتقل میشه و طرف در اثر عفونت میمیره و بعد از چند ساعت زنده میشه و شروع میکنه دنبال جوندار سالم گشتن تا بخوره. البته این موضوع تو حاشیه است، یعنی زامبی‌ها و اینکه این بیماری چطوری اومد و چطور میخواد بره و ریشه کن بشه اونقدرا مهم نیست، یعنی مهم هستا برای ساختن فیلم و جلو بردن داستان.  اونچیزی که تو این سریال خیلی مهمه رابطه این آدمهاست، و اینکه چطور برای زنده موندن تلاش میکنن. کارهای تیمی و رهبری و دموکراسی و دیکتاتوری و … .

ما فصل اول رو دیدیم و از فصل دوم فقط 4 قسمت دیدیم و دقیقن میشه حدس زد چند دیقه بعد چه اتفاقی میوفته، زامبی‌‌ها هرازگاهی میان تا به داستان هیجان تزریق کنن، آدمها به جون هم میوفتن، رابطه‌ها شکل میگیره و از بین میره، منطق و بي‌منطقیهاشون، یکی خطرناکه، یه خطرناک برای بعد نگر میدارن، یکی فداکاره، یکی بزدله، یکی ناسپاسه، آدمها عوض میشن یکی عوضی میشه، یکی خوب میشه یکی بد میشه، یکی بهتر میشه. فیلم می‌خواد یه سری ترس‌های تدریجی و آنی رو به بیننده منتقل کنه که بعد از دیدن قسمت اول همه این ترسها عادی میشه و دیگه ترسی نیست. جلوه‌های ویژه هم تا اینجایی که ما دیدیم، چیز خاصی نداشت.

دو هفته با سریال مردگان متحرک
عکس بهتر از این پیدا نکردم

به تیپ سریال‌هایی که من و پیامم علاقه به وقت گذاشتن و دنبال کردنش بذاریم نمی‌خوره.