زمان دبیرستان، مدرسمون به خونه چندان نزدیک نبود، من و یکی دو تا از دوستام یه جا و زمانی رو هماهنگ میکردیم که هر روز همو اونجا ببینم و پیاده بریم مدرسه و برگشتنی که هم مسلمن با هم بر میگشتیم. تو این پیاده رویها با همدیگه خیلی حرف میزدیم کلی بحث میکردیم و هر دری سخنی میگفتیم. راجع به درستی و نادرستی، واقعیت و تخیل و خیلی چیزهای دیگه، مثلا راجع به آدم فضاییها، من میگفتم بابا موجودات فضایی وجود ندارن و دوستم کتاب ارابه خدایان رو بهم داد که نسرین این رو بخون بعدن بحث کنیم. کتاب رو خوندم و بهش گفتم که چقدر بیسوادم، چه چیزهایی هست که نميدونیم ماها. خودم اون کتاب رو خریدم و به هر کسی که میگفت موجودات فضایی وجود ندارن میدادمش که بخونه. از همین بحث موجودات فضایی رسیده بودیم به بحث فضانوردی و کهکشان و کیهان شناسی.
دسته: معرفی کتاب
سری میلینیوم نیاز به معرفی داره؟
داشتم پیشنویسهامو نگاه میکردم دیدم یکیش معرفی کتاب سری میلینیوم (سه گانه میلینیوم یا سه گانه هزاره ) هست! به خودم گفتم واقعن نسرین؟ این سری نیاز به معرفی داره؟ حتا تو فایلهای ضبط شدهام هم دیدم این کتاب رو هم به خصوص معرفی کردم، دوباره گوش کردم دیدم هی دارم میگم آخه نیاز به معرفی نداره! استیگ لارسون محشر، لیزبث شاهکار، بلومکیست لعنتی و … .
این پست رو نوشتم که بگم خیلی کتابها هستن که ارزش بالایی داره خوندنشون، یکی از این کتابها هم سه گانه محشری هست که خدا بیامرز لارسون نوشت. روحش تو آرامش باشه و بی هیچ عذاب وجدانی. کاش نمیمرد. بی شک یکی از بهترین رمانهایی بود که خوندم.

آهان راستی میدونین که فیلم هاشو ساختن، سوئدیها هر سه جلد رو، و هالیوود فقط جلد اول رو (The girl with the dragon tattoo) ولی هیچکدوم پای کتابهاش نمیرسه (از نظر من فیلمهاش به گرد پای کتابها نمیرسن). ما اولش فیلمشو دیدیم، نسخه هالیوودی، فک کنم 5 سال پیش بود و بعد 1 سال پیش کتابهاشو خوندم و بعدش فیلمهای سوئدی رو هم دیدیم. ترجمه کتابها هم تو بازار هست، ولی خب خیلی سانسورش کردن! بابا شما هم با این کاراتون، رسمن شورش رو در آوردین. خب ترجمه نکنین بهتره، چه کاریه؟ فک کردین با نوشتن اینکه فلانی فلانی رو بوسید یا با هم سکس کردن یا قرار گذاشتن و … چه اتفاقی میوفته؟ :)) کتاب که ننشسته ریز به ریز بگه تو اتاق خواب چه گذشت، پورن که نیست، یه رمان اجتماعی هستش. با سانسور کردن چی رو میخواین نجات بدین؟ جامعه ایران رو؟ اگه واقعی چیزی میشه پس مشکل جای دیگه است، اونو حل کنین چرا سانسور میکنین؟
لعنت بر سانسور
کتابخانه عجیب
من از هاروکی موراکامی خیلی خوشم اومده و بیشتر ازش میخونم. دیروز بر حسب اتفاق دوباره یکی از کتابهاشو دیدم و خریدم به اسم « کتابخانه عجیب » که مصور هم هست.
کتابخانه عجیب شبیه داستانهای جن و پری هستش. بچهای که تو چنگال آدمهای بد گرفتار میشه و یه فرشته نجاتش میده. ولی چیز عجیبی تو کتاب هست که نمیفهممش.این کتاب ذهن آدم رو در عین سادگیش مشغول میکنه. واقعن عالیه این مرد قلمش ذهنش. محشره محشر.
کتاب در مورد پسر دبستانیای هست که میره کتابخونه، کتاب تحویل بده و بگیره که اتفاقهایی براش میوفته. بیشتر از این نمیخوام بگم، دوست داشتین برین بخونین.
آهان معرفی کتابی که دستمه : انتشارات : کتاب نشر نیکا و ترجمه : مهدی غبرایی .
پس مغز خامهای خوردن داره.
معرفی کتاب – پس از تاریکی اثر هاروکی موراکامی
عجب رمانی! عجب قلمی! عجب ذهنی! ایول هاروکی موراکامی.
طرفای انقلاب قدم میزدیم و رفتیم تو یه کتابفروشی، و من چون تعریف این نویسنده قهار رو شنیده بودم, کتاب پس از تاریکی رو برداشتم ببینم میتونم باهاش ارتباط بگیرم یا نه. همون شب شروع کردیم با پیام به خوندنش! عجب رمانیه!! عجب ذهنی داره!! فوقالعاده است، محشره!
معرفی کتاب غرور و تعصب
این کتاب هم یکی از معدود کتابهایی هست که اول فیلمش رو دیدم بعد کتابش رو خوندم. کتاب غرور و تعصب رو مسئول کتابفروشیای بهم معرفی کرد که ایشون خودشون هم فیلمش رو دیده بودن. ما هم فیلمش رو تهیه کردیم و بعد از اینکه تموم شد گفتم حتما کتابش جذابتره. کتاب رو تهیه کردم و شروع کردم به خوندنش، و جالب اینکه فیلم به کتاب خیلی نزدیک بود. یعنی با دیدن فیلم غرور و تعصب چیز زیادی نسبت به نخوندن کتاب از دست نمیدین. هر چند به نظرم کتاب باحالتره و فیلم هم باحالتره. بستگی داره دیگه 🙂
معرفی کتاب دختر کشیش
یه دو هفته (کمتر یا بیشتر) پیش خوندن کتاب دختر کشیش رو شروع کردم. در حقیقت این کتاب رو خریدم چون نویسندهاش جورج اورول بود. با پیام جان و دوستان تو یه مرکزی بودیم و یه نمایندگی شهر کتاب هم اونجا بود، کتاب هم آدمو میکِشه سمت خودش. رفتیم تو فروشگاه و این کتاب چشم منو گرفت و تهیهاش کردم و فوقالعاده از اعتماد به حسم راضیام.
معمولن کتابی رو که جای معرفی داشته باشه معرفیش میکنم. بریم این کتاب محشر جورج اورول رو معرفی کنیم:
معرفی کتاب انسانها هیچ جا خانه نمیشود
از کادوهایی که پارسال بیمناسبت برای پیام دادم، کتاب انسانها اثر مت هیگ از انتشارات هیرمند و راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها اثر داگلاس آدامز از نشر چشمه، بود. یادمه وقتی داشتیم کتاب انسانها رو میخوندیم، من تیکه های محشرشو تو توییترم مینوشتم و حتا یه قسمت از کتاب انسانها را همون موقعها تو وبسایتم نوشتم.
اصلن نمیخوام داستان رو لو بدم فقط یه کوچولو به موضوع اشاره میکنم:
اندرو مارتین پروفسور و استاد دانشگاه کمبریج هستش که یه مسئله مهم ریاضی رو حل میکنه و خبرش به موجودات سیاره دیگه میرسه. چون اونها نمیخوان انسانها پیشرفت کنن این پروفسور رو میکشن و برای تحقیق بیشتر اینکه چه کسایی خبر داشتن که پروفسور اندرو جواب معما رو حل کرده، یه نفر از خودشون رو شبیه پروفسور میکنن و میفرستن زمین و … .
دیگه ادامه داستان رو بابستی خودتون بخونین تا ببینین چی میشه. به نظر من یه کتاب آموزنده هست یه چیزایی رو یاد آدم میاره که هرازگاهی فراموش میکنیم.
من این کتاب رو خیلی دوست دارم و به نظرم کتابی هست که میشه چند بار خوندش. این نظر اینکه کتاب خوبیه فقط نظر من نیست. من و پیام که با هم خوندیم و آبجیمم خوندن و نظرشون این هست که کتاب عالی و فوقالعادهای هستش 🙂