داشتم یه چیزی میخوندم و برام سوال پیش اومد و با خودم دودوتا چهارتا میکردم و گفتم اینجا هم بنویسم دیگه 🙂 . ببینین میدونیم که فشن چقدر قدرت کنترل کنندگی و راهبری داره. همین فشن هستش که تعیین میکنه چه زن یا مردی زیبا یا زشت هستش. یه زمانی مد این بود که زنها چاق باشن، یعنی زنی که چاق بود یعنی ثروتمند بود و حتا نشونه سالم و سرحال بودنش بود، لپهای گل انداخته هم که اگر میداشت دیگه یعنی زندگی خوش و خرمی هم داشته. بعد گفت نه، زنی که بلند و لاغر هستش و پستونهای کوچکی داره زیباست، زنی که بدنش بدون مو باشه جذابه و … . این چیزها البته به سادگی عوض نشدن، ممکن بود زنی تو خیابون بخاطر لباسش کتک میخورد، البته اون زمون شاید 100 سال پیش اروپا رو میگم، در مورد ایران که اون زمون این زمون نداریم. ممکنه الان بگین که فشن و مد برای مردها هم خط و نشون کشیده و میکشه، من هم نگفتم که نه! صد در صد که همینه و خوشحالم که عوض میشه شرایط.
ادامه خواندن صنعت فشن! آری یا نه؟برچسب: زنان
آدمهای غیر قابل اعتماد
دوم سوم دبیرستان بودم و یه درسی داشتیم به اسم مبانی کامپیوتر یا همچین چیزی رشته ام ریاضی- فیزیک بود و همچین درسی داشتیم. معلممون آقایی بود به نام X مثلن و از همون اول میدیدم که همش سعی داره خودش رو به ما بزنه و از جایگاه معلمیاش سو استفاده کنه، حالم ازش بهم میخورد.
یه بار خواست بیاد سمت من که من زودی پریدم رو صندلی کنار دستیم که خالی بود و همون لحظه فهمید که دور من رو باید خط بکشه. این گذشت تا چند جلسه بعد که حرف افتاد از نوشتن یه سری اسامی تو دفتر مخصوص معلمها و برگشت گفت کی داوطلب میشه و بعضیها دستشون رو بلند کردن و برگشت گفت نه خانوم عصبانی کلاس باید بنویسه و گفت من برم بنویسم ، گفتم نه من نمیتونم دست خط من خوب نیست و دست آخر داد به یه کسی دیگه.
با بچه ها میشستیم حرف میزدیم همه میگفتن آره این یارو مشکل داره خیلی کثیفه و نگاهش هم کثیفه و من مطمئن میشدم که فقط من اینطور حس نمیکنم همه متفقالقول هستیم که این یارو مشکل داره.
آمازونها یا زنان جنگجو یا …
امروز تقریبن سخت مریض شدم و فقط دراز کشیده بودم و خب نمیشد که فقط درد و مریضی رو به خودم یاد آوردی کنم و مریض تر شم به همین خاطر کتابی رو دستم گرفتم و داشتم میخوندم که رسیدم سر کلمه آمازون و توضیحی که براش نوشته بود، علاقه مند شدم و سرچ کردم در موردش، خیلی برام جالب اومد اینجا هم مینویسم:
قدیم تر ها زنها هم میجنگدین یعنی دخترها از بچه گی یاد میگرفتن بتونن از خودشون دفاع کنن و حتی تو سپاه یا لشکر کشورشون برن و با مردها و زنهای دیگه بجنگن. مثلن عربها، کردها، سرخپوستها و … سربازهای زن داشتن. بعضی قبیلهها هم بودن که فقط سرباز زن داشتند و هیچ مردی بینشون نبود و به جنگ با قبیله و کشورهای دیگه میرفتن حتا لشکر روبروشون مردها هم بودند و این زنها پیروز شدند. نمونه اینطور قبیلهها آمازون ها بودن گویا ایرانی بودن و تو قسمتی از ترکیه زندگی میکردن که اون موقع واسه ایران بوده.(در هر حال زنان آسیای صغیر بودن و شک به ایرانی بودنشون هم هست، بعضی جاها هم نوشته شده زنان لیبی یا یه جا دیگه نوشته اوکراینی بودن.)، این زنهای جنگجو که آمازون اسمشون بود و احتمالن بهشون آمازونیها میگفتند نمیذاشتن هیچ مردی بینشون باشه و برای بقای نسل با مردهایی نزدیکی میکردن و اگه بچه دختر میشد نگرش میداشتن و بزرگش میکردن تا جنگجو شه و اگر نه که یا بچه پسر رو میکشتن و یا میفرستادنش به سمت مردی که بایستی پدرش میبوده دیگه.
خود کلمه آمازون دقیقن معلوم نیست از چه زبونی بوده بعضی ها معتقدن ریشه زبان ایرانی های اونموقع رو داره و به معنی زنان جنگجو هست و بعضی معتقدن که ریشه در زبان یونانی داره و به معنی فاقد پستان هستش. این فاقد پستان بودن از اینجا میاد که وقتی دخترها رو آموزش ميدادن برای جنگ، پستون سمت راستشون رو میسوزوندن و یا میبریدن تا بتونن راحت تیراندازی کنن و اینجوری دیگه … بعله. البته ممکنه افسانه باشه و یه عده گفتن از عکسهایی که در این مورد وجود داره میتونه واقعی هم باشه و افسانه نیست. من نمیدونم :))
این هم لینک اون صفحاتی که ازشون استفاده کردم :
https://en.wikipedia.org/wiki/Amazons
http://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%88%D9%86/
https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Amazons.png
ا اینم الان یادم افتاد اضافه کنم، پس اونقدر ها هم به زنها همیشه ظلم نمیشده و یا فقط عربها نبودن که دخترها رو میکشتن چون دختر بودن … دیگه تاریخ داره میگه دیگه زنها بچه پسرشون رو میکشتن، کلن اوضاع درهم و برهم و بی عقلی تو هر دو جنس بوده :)) و بازم که میبینین ربطی به عرب یا عجم هم نداره آدم بی عقل بی عقله دیگه.
ولی در کل فهمیدم چقدر چیز میز هست که من نمیدونم.
اگر روزی جایمان عوض شود
میخوام راجع به موضوعی بنویسم که این روزها با ورود زنان به محیط بیرون بیشتر باهاش روبرو میشیم ، تفکرات بیمارگونه هنوز تو جوامع وجود داره مثل اینکه زن هنوز هم از دید جنسی دیده میشه، از یه طرف کباده میکشیم که ال و بل و از یه طرف وقتی با یه زنی روبرو میشیم سعی میکنیم به هزار زور و نیرنگ و … تفکرات بیمارگونهامون رو پیاده کنیم . (کلی میگم منظورم استثنا ها نیستن)
منوآل گشت ارشاد
بعله چرا که نه، اگه من زنم و اگه تو ایران زندگی میکنم و اگه دوست دارم پوشش خودمم رو داشته باشم و اگه پوششم رو نظام جمهوری اسلامی ایران خوشش نیاد، حتمن گذرم به گشت ارشاد میخوره.
خب حالا من براتون میگم که این ونهای گشت ارشاد چه جوری پر میشن و کجا میرن و چه روالی طی میشه که تموم میشه، به اصطلاح با من باشین با منوآل گشت ارشاد 🙂
از مترو که اومدم بیرون یه زن چادری اومد جلوم و ازم محترمانه خواست که یه لحظه برم پیشش، من هم لبخند بر لب که بالاخره من هم رفتم تو این ون خوشحال شدم و باهاش رفتم و بدون اعتراضی دقیقن خیلی مشتاقانه رفتم تو ون نشستم یه دختری هم قبل من اونجا بود … اووه طولانیه بریم گوش کنیم …
و دلیل اصلی امضا و اثرانگشت هم به اصطلاح تعهد بود.
این هم بگم که تو برگهها یه قسمتیاش است که نوشته اتهام : بدحجابی و موارد : مثلن مانتوی آستین کوتاه که برای یه دختری نوشته شده بود کلن داغون … خیلی مسخره و مضحکه این رفتارها این طرز فکرها و … سنگ محک داغون بودن رو کی تعیین کرده؟ به چه حقی به انسانها لیبل میزنین و با ماها مثل مجرم رفتار میکنین؟ تو اسلام شماها اینجوری نوشته شده؟ یا آوردن دوربین فیلمبرداری تو ون و یا تو سالن !!!!!!!! به چه حق و مجوزی؟ همه این موارد باید قانونی باشه این برخوردها به ذات کثیف هست ولی حداقل قانونی و همه چیز شفاف و کتبی باشه تا بدونیم با چی طرف هستیم. مشخص بشه که مثلن شال من به چه معیاری نامتعارف است! آیا سنگ محک برای داغون و یا نا متعارف بودن یک زن، به نسبت تحریک پذیری نرهای مسيول ون است؟
اوه این نکته مهم هم بگم که اصلن تو این سیستم که قدم میذارید به کسی اعتماد نکنین احتمال وجود خودشون در لباسهای مبدل است که از شما اطلاعات بگیرن و بعدن استفاده کنن و یا افرادی که فقط میخوان بقیه رو شیر کنن بفرستن برا جنگ و دعوا و … و خودشون بشینن کف بزنن خلاصه تواین سیستم هوشمندانه رفتار کردن به ضرر نیست بلکه 100 درصد توصیه اکید میشه.
آزادانه زندگی کنیم.
زن و مرد
داشتم گشتی میزدم تو وب (دقت کنین که نو وب گشت میزدم نه تو اینترنت) و این عکس توجهام رو جلب کرد، اگه قبول داریم زن و مرد برابرند باید دست به کار بشیم، البته که به نظر من زن و مرد برابرند هر چند تو قبول نکنی.
زن و مرد هر دو انسان و برابرند
در واقع ما خودمون هستیم که جنس دوم بودن رو ساختیم و قبول کردیم و قبولاندیم، وقتی دنبال کسب درآمد نیستیم و میشیم یه فرد وابسته و به خاطر همین وابستگی شرایط زندگی سخت و پیچیده رو تحمل میکنیم، وقتی تو حرفهامون میگیم “قول مردونه” وقتی میگیم طرف “مثل مرد میمونه”، وقتی تو یه جمع میشینیم و فکر میکنیم از مرد بغل دستیمون حتمن کمتر میدونیم، وقتی برمیگردیم میگیم این کار برای یه زن خیلی بزرگه و یا خیلی سخته و یا تا همینجاشم که اومده کلی هست و حتا من قبلنها میشنیدم که میگفتن از زن کمترم اگه هرچی مثلن، یه دوستی دارم میگفت مامانم وقتی میخواد قسم بخوره میگه به جون تنها بچهام(2تا دختر بودن و یک پسر)، دختر سوت نمیزنه، دختر دوچرخه سواری نمیکنه، دختر بلند نمیخنده، دختر ال نمیکنه و بل نمیکنه و اخیرن که از زنی شنیدم “زنها چیکار دارن بدونن لینوکس چی هست و بخوان از ویندوز کوچ کنن به لینوکس هنوز فرهنگاش تو زنهای جامعه ما نیست” … ما زنها با این حرفها که از تفکر ما ناشی میشن درحقیقت به جنس مرد برتری میدیم و میشیم جنس دوم، میشیم یه زندانی تو قفس شیشهای که دست اول خودمون برای خودمون میسازیمش .
درسته قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران هم برابری زن و مرد رو منکر میشه، درسته هنوز خیلی از آدما ممکن هست مقاومت کنند ولی ما از خودمون شروع کنیم از خود خودمون از طرز فکرمون از نگاهمون از برخوردامون و … .
زن و مرد دو تا جنس متفاوتند ولی تفکیک جنسیت به معنی برتری جنسیت نیست.
واقعن کرم از خود درخت هست ؟
میشینیم های و هوی راه میندازیم و حرف از حقوق زن و … میزنیم ولی همین خودمون، ما زنها خیلی راحت پشت هم رو خالی میکنیم، چرا؟ چون اون یکی نیاد ما رو جلو بزنه ؟ چون این حرف تو ظاهر برامون ارزش هست و تو باطن ضد ارزش؟ و و و …
البته این خالی کردن پشت یه نفر متاسفانه رواجاش خوب بوده منظور زیاد شده و ربطی به زن و مرد بودن نداره، ولی اینکه ما زنها میبینیم که مثلن تو حوزه تکنولوژی و IT کمتر شناخنه شدهایم هستیم و بخواهیم برای همدیگه کاری انجام بدیم و بتونیم ولی انجام ندیم، آدم رو ناراحت میکنه خب و یه جورایی سرخورده از برآورده نشدن انتظارها از زنهایی که میتونن ولی میپیچونن 🙂
بودن این زنها آدم رو هر چند مایوس میکنه ولی دلیل بر عدم پیشرفتامون نباید باشه، نه به خاطر این و نه به خاطر اون و …. به خاطر خودمون باید ببینیم کجای از جامعه هستیم و باید چیکار کنیم ؟ آیا نباید با تکنولوژی روز بریم جلو؟ آیا نباید خودمون رو از این سطح بالاتر ببریم؟ آیا نباید ببینیم چه خبر هست تو این دنیا؟ آیا نباید دغدغههایی که جامعه سودجو برامون میسازه رو تغییر بدیم؟ اگه نباید که هیچ، ولی اگه باید پس بهتر فکر کنیم و پاشیم دوروبرمون رو نگاه کنیم.
حالا واقعن کرم از خود درخت هست؟ اگرم باشه به اون درخت زودتر و بهتر رسیدگی بشه کرمهاش میمیرن خب.
ای بابا پاشو نشین 🙂