از نظرم یکی از چیزایی که آدم رو زنده نگر میداره، موسیقی هست. میتونه موسیقی و صدای طبیعت باشه، یا میتونه ترانهای با صدای مادر آدم باشه و یا میتونه ساز و ترانهای از یه آدم دیگه باشه. مثل احمد کایا.
برچسب: آزادی
تجربههای سفر با کوله پشتی از انزلی تا رامسر- روز اول
خب ما (من و پیامم) تصمیم گرفتیم که یه سفر بریم شمال. دقیقن رامسر رو انتخاب کرده بودیم. تقریبن همون موقعها بود که فیلم خاطرات موتورسیکلت رو دیدیم و اون شور و هیجان سفر با دو چرخه، پیاده رفتن، جاده و دیدن آدمها دوباره تو ما غلیان کرد. تصمیم گرفتیم یه سفر هیجان انگیز داشته باشیم. مسیرمون مشخص شد، پیاده از انزلی به رامسر.
از Google Map استفاده کردیم، مسیرمون رو مشخص کردیم و میدونستیم که هر روز چند کیلومتر پیاده روی داریم و چند ساعت طول میکشه .
بعد شروع به سرچ کردیم که چیا برای سفر نیاز داریم. چه طوری وسایلمون رو تو کوله پشتی بذاریم. چند تا اینفوگرافی و پست خوندم و همینجوری لیستی که نوشته بودیم رو به روز میکردیم . یه سری چیزها رو خط میکشیدیم یه سری چیزها رو اضافه میکریدم .حتا یه سریشونو دو روز مونده به سفر خط زدیم، چون برنامه داشتیم بخرمیشون ولی جور نشد. مثلا به یه دوربین SLR نیاز داشتیم ولی ترجیح دادیم که با همین گوشی و تبلت خودمون عکس و ویدئو رو بگیریم . در حقیقت هدفمون این بود که وسایلی رو همراهمون ببریم که لازم و ضروری هستن.
ادامه خواندن تجربههای سفر با کوله پشتی از انزلی تا رامسر- روز اول
try everything – صخرهنوردی و نینجوتسو :)
الان با پیامم داریم به آهنگ محشر Try Everything که شکیرای محشر خونده گوش میدیم، یاد خودم و ورزشهای محبوبم سنگنوردی و نینجوتسو افتادم. متاسفانه خانمها خیلی کمتر به این رشتهها رو آوردن. اونم به خاطر ذهنیت غلطی که بین مردم راجع به ورزشهای مردونه و زنونه جا افتاده. نداریم، ورزش زنونه و مردونه نداریم. به نظرم به خاطر اینکه زنها تو خیلی رشتههای ورزشی (یا غیر ورزشی) عقب موندن یا از قافله جا موندن، اگه زنی تو همچین رشتههایی بدرخشه واقعن قابل ستایش و یادآوری هست.
صخره نوردی یکی از ورزشهایی هست که توش خیلی چیزها میشه یاد گرفت مثلن صبور بودن، استقامت و مقاومت، کم نیاوردن، پیدا کردن یه راه و رفتن و حتی تقویت هوش و حافظه. این همه خوبی داره این ورزش 🙂 و البته که مربی ما محشره و عاشقشم. و همچنین رفقایی که دارم.
یک قهرمان یا یک مظلوم؟
دستههای عزاداری میان و میرن. یکی میره اون یکی میاد. با وجود اینکه هرازگاهی آهنگ و ضربهایی که دارن ناخودآگاه آدم رو به رقص یا بشکن زدن میندازه، متن و یا محتوای چیزی که میشنویم فقط مصیبتی هست که وارد شده. حالا این مصیبتی که فریاد میزنن چرا با آهنگ موزیکهایی عربی و ترکی و فارسی هست که حس هیجان و پایکوبی رو تو آدم زنده میکنه؟ اصلن سوال مهمتر این هست که چرا از مصیبت میگن؟
کتاب حماسه حسینی نوشته شهید مطهری رو خیلی وقت پیش خوندم، داشتم دوباره مرورش میکردم. الان میخوام چیزی که از این کتاب گرفتم و مثل همیشه نظریات خودم رو بنویسم.
وقتی دم از آزادی میزنیم
همه میتونن خوب حرف بزنن، مثلن همه ميتونن بگن من فلان نظر یا اعتقاد رو دارم و ال و بل. خب هر کسی ميتونه نظر خودش رو داشته باشه، ولی دلیل نمیشه که اون نظر درست باشه و جای انتقاد نداشته باشه. خب این از این.
این رو نوشتم چون خیلی جاها می خونم یا میبینم که اگه کسی معترض بشه به چیزی که به نظرش نادرسته، بقیه میگن چرا معترض میشی و نظرشه. خب نظرش باشه دلیل نمیشه درست باشه و اتفاقن همه نظرها خوبه که شنیده بشن.
اوکی اصلن چرا دارم این پست رو می نویسم چون محرم اومده، و تو توییتر میبینم که آدما از اومدن محرم ناراحتن و حتی بد و بیراه هم نثارش میکنن. خب ناراحتن و دوست دارن ناراحت بشن ولی بدوبیراه چرا؟ شما میگی خب نظرشونه؟ ولی باز دلیل نمیشه به خاطر اینکه این نظرشونه، به مقدسات آدم دیگه توهین کنن و انتظار داشته باشن بقیه چیزی نگن بهشون. اینجا به نظر من چند تا موضوع مطرحه :
آدمها همه برابرن
وقتی برابری آدمها تو ذهنم میاد، زن و مرد فقط مطرح نیست، همه آدمها همه آدمها برابرن. چه من ایرانی چه حسن هزارهای چه فلانی تو اروپا، افریقا، آمریکا و … همه برابریم چون همه آدمیم. کسی برتری نسبت به اون یکی نداره. کی گفته جنسیت، رنگ، نژاد، ملیت، دین، سواد، پول، شهرت، این چیزهای مسخره و پوچ میشه دلیل برتری؟ هر کی گفته خیلی نفهم و احمق بوده بدون هیچ شکی. درک و فهم و بینش آدمها مهمه. چیزی که باعث شه بفهمیم همه آدمیم و کسی حق نداره ظلم کنه، حق کسی رو بگیره، بی احترامی کنه، کسی رو تحقیر و مسخره کنه… ایناست که مهمن. نیومدیم به دنیا که چیزهای پوچ رو بدست بیاریم.
یه عنوان مهربونانه مسخره
امروز یعنی دیروز تو مترو یه مامور مترو یه خانومی رو که داشت تو مترو وسایل میفروخت از مترو بیرون برد و وسایلاش رو پرت کرد زمین. من ندیدم و نمیدونم به چه کیفیتی بوده چیزی که شنیدم. اصلن هم حواسم نبود چون یه دختر خانوم دیگهای هم با عجله اومد و وسایلش رو گذاشت رو بقل یه خانومی که روبروی من نشسته بودن. و یه خانوم دیگه که سر پا واستاده بود بهم گفت چی شده گفتم نمیدونم حتمن اونطرف دعوا شده که یکی دیگه برگشت گفت نه مامور مترو خانومی رو تو واگن دیگهای از مترو انداخته بیرون.
خلاصه مترو که راه افتاد، دختر خانومه اومد وسایلش رو برداره که یکی از اون خانومها که وسایلش رو گرفته بود برگشت گفت تو حق نداری وسایلت رو بذاری بقل من و همتون پررو هستین میاین تو مترو جای ما رو اشغال میکنین جای شما تو مترو نیست . دختر خانومه گفت ببین مشکل ما اینه که سیر از گشنه خبر نداره تو سیری نمیفهمی من چی میگم و اون یکی هم گفت نه همه ما مثل هم هستیم منم مثل تو گشنه هستم. یه خانومی برگشت آروم به اون کسی که معترض شده بود گفت حالا آروم باش چیزی نشده تمومش کن. ولی متاسفانه ایشون خیلی با صدای بلند داشت حرف میزد و کوتاه هم نمیومد.
منم برگشتم گفتم حالا مگه چی شده، تمومش کنین میخواستی قبول نکنی تو قبول کردی که نگر داشتی حالا چی میگی؟ گفت نه یهو اومد گذاشت بقل من، منو هل داد… گفتم خب نفهمیدی چی شده؟ بنده خدا هول کرده چرا اینجوری میکنی؟ خوب بود وسایلش رو پرت کنن بیرون؟ میخواسته وسایلش رو حفظ کنه از روی عمد شما رو هل ندادن. برگشت گفت نه حق ندارن تو مترو وسایل بفروشن اینجا جای تردد اینها نیست! گفتم چی میگی ما باید پشت هم وایسیم کی گفته شما حق داری اینجا باشی و ایشون نه؟ گفت نه مسافرم گفتم نه شما آدمی و ایشون هم و من هم و همه آدمیم. یه دختر دیگه بهم گفت ولش کن میدونی مشکل ما چیه، اینه که نمیخوایم بهم کمک کنیم .
حرف دختره به نظرم درست اومد نمیخوایم به هم کمک کنیم. اینقدر کثیف هستیم که یا بلدیم یه نفرو بندازیم وسط و بقیه بکشیم عقب – وقتی بخور بخوره همه میان سر سفره میشینن میخورن ولی وقته یه چیزی میشه که باید واسن همه میکشن عقب بزدلهای آشغال و یا یکی دیگه رو مینندازن وسط و خودشون باز گم میشن – و یا همه با هم میکشیم عقب. حالا بازم میریم توییتهای مسخره مینویسیم و ریتوییت میکنیم جدی خنده داره. مثل این میمونه که یه جایی گند میزنیم جایی که باید وایسیم و باشیم نیستیم و چون نميتونیم جمعش کنیم میریم از یه جای دیگه خوبی ها و مهربونیهای مسخره میکنیم تا عذاب وجدان نگیریم. حال بهم زنه رسمن تهوع آوره.
حالا دولت و قانونها و مسخره بازی یا درست بازیهاشون به کنار، چه جوریه که میتونیم تحمل کنیم کسی تحقیر شه؟ بابا مگه آدم نیستیم؟ چی هستیم؟ میتونم خودمو جای کسی بذارم که از مترو پرتم کنن بیرون و همه هم نگاه کنن فقط … بابا ملت بی وجدانی هستیم. یا دیگه اینقدر دیدیم که عادت کردیم … وای خدای بزرگ انسان بودن داره از بین میره … تهران اینجوریه والا تو تبریز که بودیم گشت ارشاد نمیتونست بیاد یه خانوم رو سوار ون کنه ببره چیزی که دیدم پسرها جمع شدن و نذاشتن ولی تو تهران مردم بیخیالن ، نمیدونم دو سال پیش اینطور بود شاید الان اونجا هم عوض شده… اینقدر دیدن دیگه عادت کردن و یا میگن به ما چه، به قولی کلاه خودومون رو بگیریم که باد نبره . البته خوب همه به فکر سیر کردن شکم هم هستن دیگه باید نونی ببرن خونه برای خونوادشون حتمن فکر میکنن چرا خودمون رو تو دردسر بندازیم. یعنی این ها طوری کار کردن که مردم به فکرخودشون باشن فقط. در نظام مقدس جمهوری اسلامی.