وقتی دم از آزادی میزنیم

همه می‌تونن خوب حرف بزنن، مثلن همه مي‌تونن بگن من فلان نظر یا اعتقاد رو دارم و ال و بل. خب هر کسی مي‌تونه نظر خودش رو داشته باشه، ولی دلیل نمیشه که اون نظر درست باشه و جای انتقاد نداشته باشه. خب این از این.

این رو نوشتم چون خیلی جاها می خونم یا میبینم که اگه کسی معترض بشه به چیزی که به نظرش نادرسته، بقیه میگن چرا معترض میشی و نظرشه. خب نظرش باشه دلیل نمیشه درست باشه و اتفاقن همه نظرها خوبه که شنیده بشن.

اوکی اصلن چرا دارم این پست رو می نویسم چون محرم اومده، و تو توییتر می‌بینم که آدما از اومدن محرم ناراحتن و حتی بد و بیراه هم نثارش میکنن. خب ناراحتن و دوست دارن ناراحت بشن ولی بدوبیراه چرا؟ شما میگی خب نظرشونه؟ ولی باز دلیل نمیشه به خاطر اینکه این نظرشونه، به مقدسات آدم دیگه توهین کنن و انتظار داشته باشن بقیه چیزی نگن بهشون. اینجا به نظر من چند تا موضوع مطرحه :

۱- اگه آزادی به هر کسی و هر چیزی که مي‌خوای اعتقاد داشته باشی و نداشته باشی، اینم باید بدونی که آزاد نیستی که به مقدسات کسی توهین کنی. مخالفت و انتقاد با بی احترامی و توهین خیلی فرق داره. از نظر من، من نوعی  آزادم تا زمانی که آزادی آدم دیگه رو سلب نکنم.

۲-  اینکه حکومت ایران اساسش اسلامی هست، و سیستم و یا چه می‌دونم دولت و … به یک سری آدم‌ها این حق رو داده که دسته‌های عزاداری و هیئت و اینها رو تو خیابون برگزار کنن، سر و صدا از یه طرف و یا ترافیکی که ایجاد میشه از یه طرف … اینها ربطی به ماه محرم و حسین نداره. سیستم داره همچین کاری رو می‌کنه و درسته آدم‌ها هستن که میان و جمع میشن و … ولی سیستمه که داره بهشون اجازه می ده. و در نظر بگیریم که همه معتقدین به اسلام و حسین، اینکار رو نمیکنن. خیلی‌ها تو خونه هاشون نشستن عزاداریشونو میکنن و نذریشونو میدن و…. .  تازه خود دولت و نظام و چه میدونم اون تصمیم گیرنده ها مي‌دونن که دارن با دست خودشون تیشه به ریشه اسلام میزنن؟ دارن تنفر از اسلام و این چیزها رو تو دل مردم میکارن. حالا این قضیه هیئت های حسینی و اینا که برگزار میشه یه ذره‌اش هم برمیگرده به زمان شاه که نمی‌ذاشتن مردم عزاداری برگزار کنن و این‌ها با هر زوری بود مخفیانه برگزار میکردن . و  شده بود جایی برای بحث‌های براندازی شاه و یا اعلامیه پخش کردن. یعنی شاید برای زنده نگه داشتن اون دورانه یا چه می‌دونم چیزای دیگه.

۳-  مخالفا از نظر من دو دسته هستن، یا مخالف نحوه عزاداری هستن که میگن نحوه عزاداری و … تو زندیگشون اخلال ایجاد میکنه، و یا مخالف خود موضوع این ماه هستن. من تاریخدان نیستم و با مخالف‌های نوع دوم بحثی در این مورد ندارم، ولی همونطور که به خودم اجازه توهین و فحاشی به مقدسات و اعتقادات یه منکر به خدا، مسیحی، اسلامی، خدا پرست و خیلی چیزهای دیگه رو نمی‌دم، به این آدم‌ها هم حق این رو نمی‌دم، خب من نمی‌تونم که سکوت کنم و بگم به من چه، اصلن ربطی نداره من عاشق حسین هستم یا نه، موضوع من این نیست. مخالف‌های نوع اول هم می‌دونن که این ربطی به محرم و حسین نداره دیگه؟ نمی‌دونن؟ همه رو نباید با یه چشم دید.

۴- هر کسی خودش بهتر مي‌دونه چطور باید زندگی کنه و به چی اعتقاد داشته باشه و نه. این به هیچ کسی ربطی نداره، همانطور که بالاتر گفتم تا زمانی که همدیگرو اذیت نکنیم.

۵- و اینکه اگه اتفاق باحالی بیفته و دوست داشته باشیم بریم تو خیابون و جیغ و سوت و شادی و … خب آخه این هم همون سروصدا و اذیت رو برای یه عده دیگه داره. یعنی نمی‌دونم چطور همیشه آدم‌ها به خودشون حق می‌دن. و چیزی رو که بدشون میاد در حقشون انجام بشه رو در حق دیگران روا می‌دارن. بعله شادی خوبه جیغ و بزن و برقص و خنده همه اینها خوبن. و خب گریه هم خوبه، گریه برای عزیز هم خوبه کلن آدم رو آروم میکنه. اگه به خودت حق میدی (بدون در نظر گرفتن اینکه بهت اجازه میدن یا نه) که جیغ و کف و … بزنی تو خیابون نصفه شب، خب همون حق رو هم به نوحه خون‌ها و مردمی که تو خیابون عزاداری میکنن بده. و اینم قبول دام که زنگ زدن به پلیس و جمع کردن بساط شادی مردم انجام میشه ولی زنگ زدن به پلیس برای جمع کردن مراسم عزاداری‌ها نه. و این همون قضیه اساس حکومت و چی از کجا در میشه هست. بیشتر مردم ایران مسلمان هستن و عاشق حسین و خب مسلمه دیگه … .

این ها رو باید می‌نوشتم. بعداز اینکه بابایی رو ازدست دادیم، سالگرد میگرفتیم تو مسجد یا تو خونه و… . بعدها بزرگ شدم و مراسم عزاداری 14 معصوم میشد و من لمسش میکردم این قضیه رو، سیاه پوشیدن‌ها و گریه‌ها و … و من برام سوال بود که چرا باید اون روزها شادی نباشه؟ تلویزیون میرفت تو ماتم. میگفتم مطمئنم این مجری‌ها دارن ادای آدمای ناراحت رو در میارن. مگه با اون فرد زندگی کردن که بعد از چندین هزار سال اینقدر ناراحتن؟ بله آدم میشنوه میتونه ناراحت میشه یا نه، ولی خب نه اونقدر ناراحت. خب بعضیاشون مجبورن! بعضیاشون از این گریه و زاری‌ها پول در میارن!  چرا پس ما نمي‌تونیم برای از دست بابامون تو خیابون عزاداری راه بندازیم؟ پدر من برای من عزیزه خب، من خیلی‌ها رو نمیشناسم و فقط شنیدم ازشون ولی بابامو میشناسم و خیلی دوسش دارم. خب مسلمه چرا نمیشه، چون ایشون پدر منه عزیزمنه، نه عزیز شما. چرا عزاداری آدم‌ها باید تو کار و زندگی مردم دیگه اخلال ایجاد کنه؟ چرا تو یه کوچه هزارتا هیئت میشه و هر کدوم با یه بلندگو دارن نوحه خونی میکنن؟ مگه بقیه زندگی نمیکنن؟ مگه همه چی زوری هست؟ مگه نمیشه عاشق حسین و عزاداری براش بود ولی مردم دیگه رو اذیت نکرد؟ خب اینها رو هم باید میگفتم.

شاید ناقص نوشتم و یا چیزایی رو از قلم انداختم و یا شاید خیلی چیزهای دیگه. موضوع اینه که خواستم نظرمو راحت بگم و مخالفتم از توهین به مقدسات مردم. زندگی کنار همدیگه احترام متقابل رو میطلبه. یه توییتی زدم که آدم ارزشش مهمه و نه آدم‌ها و رفتارشون با آدم. اگه من نوعی معتقدم به آزادی حتی اگه در مورد من اجرا نمیشه من باز اجراش می‌کنم، چون اعتقاد منه. مثال دیگه اگه من میگم پرایوسی مردم مهمه، سعی نمی‌کنم کسی رو گول بزنم و پسورد ایمیلشو بدست بیارم و یا با هزارتا کوفت و زهرمار دیگه بشینم وارد دستگا‌ههای مردم بشم و همزمان بگم فلانی‌ها به پرایوسی مردم احترام نميذارن. مثل اینکه بگیم دولت‌ها جاسوسی مردم رو میکنن و خودمون هم در سطح کوچیکتر همون کارو میکنیم. اینم یه مثال شفاف دیگه.