مرسی مربی

لیست آهنگ‌های یکی از مربیان یکی از باشگاه‌هایی که میرم خیلیییی بی‌اندازه به سلیقه من نزدیکه و همین باعث شده تقریبا تو همه کلاس‌هاش شرکت کنم.

حالا مگه خودم نمی‌تونم اون آهنگ‌ها رو بشنوم؟ البته که می‌تونم، اما نکته اینجاست که اون فضای و انرژی چندین نفری که همه ورزش میکنیم و مربی داد میزنه و وحشی بازی در میاره رو تنهایی که نمی‌تونم اجرا کنم :)) باید برای اون فضا و شنیدن آهنگ‌های محشرش سر کلاس‌هاش باشم. تازه من تنهایی ورزش کردن رو بیشتر می‌پسندم، چون برنامه خودم رو می‌رم جلو. اما میگم دیگه اون فضا من رو دیونه میکنه و باید باشم اونجا.

یه بار یکی از آهنگ‌ها پخش شد برگشت گفت En sevdiğim şarkı، یعنی بهترین آهنگی که دوست دارم یا همچین چیزی، حتی اولش هم باهاش یه ذره رقصید. من اینقدر خوشم اومد، هم آهنگ عالی بود و هم حس مربی. تازه اون آهنگ رو هم منم خیلی دوست دارم. مربی اگه هستین اینجوری باحال باشین و موزیک و ترانه‌های درست و درمون پخش کنین.

با اینکه احتمال اینکه مربی اینجا رو ببینه و بخونه تقریبا صفره، بهرحال مرسی مربی مرسی که آهنگ‌های خوب گوش میدی و برای ما هم پخش میکنی، قدردانت هستیم، از طرف یکی از شاگردان همیشه حاضر در کلاست :)))

خون‌آشام فرضی در دفتر نقاشیم

امروز عصر به سرم زد یه چیزی بکشم، گفتم پیامی طرحی چیزی دیدی که بخوای من بِکِشمش‌، می‌خوام یه چیزی نقاشی کنم. پیام هم گفت آره بذار من طرح بدم. اینو نشونم داد:

این طرح اصلی است که پیام از اینترنت پیداش کرد

چشم‌هاش و دندون‌هاش میگه من خون‌آشام هستم، ما حداقل بعنوان خو‌ن‌آشام قبولش می‌کنیم. آره دیگه بسی خوشمان آمد و گفتم همینو می‌کِشم. این «کسره» زیر «ک» رو نمی‌ذاشتم مثلن می‌خواستین با «ضمه» بخونین و خین و خین‌ریزی به پا می‌شد؟ :’)

من هنوز تمومش نکردم، ولی طرح اصلی رو کشیدم و فردا پس‌فردا وقت باز می‌کنم برای رنگ‌آمیزیش. تا همینجا دو سه تا عکس انداختم از کار خودم و دوست دارم اینجا بذارمش تا فردا پس‌فردا بیام تکمیلش کنم 🙂

خون‌آشام در دفتر نقاشیم
اون موکت‌بر برای همون خین و خین‌ریزی هستش که نوشتم، آهاهاهاهاهاها … ازش بعنوان تراش استفاده میکنم آخه من خیلی حرفه‌ایم.
خون‌آشام در دفتر نقاشیم
اینجا تموم شده فرض کردمش، اما دیدم ایرادات ریزی داره که دست آخر کار می‌ده دستم. پاک کردم بعضی قسمتهاش رو و شد عکس بعدی
خون‌آشام در دفتر نقاشیم
همین‌ رو پسندیدم و تو عکس بعدی فقط پر‌رنگ‌ترش کردم
خون‌آشام در دفتر نقاشیم
وقتی پر‌رنگش کردم دیدم قسمت سینه رو خوب از آب در نیاوردم. ولی اینم موقع رنگ‌آمیزی و سایه زدن اون برآمدگی‌های سینه رو کامل میکنم.

حالا فردا پس‌فردا وقت باز میکنم برای رنگ کردنش و ببینم چی از آب در میاد. در هر حال من دوسش دارم چون بالاخره من کشیدمش :))

بعد اینکه کشیدم و تموم شد، گفتم بذار ببینم ایشون کی هست اصلا! اسم این شخصیت Rindō Kobayashi از انیمه Food Wars!: Shokugeki no Soma است. چشم‌های ریندو زرده و دندون‌هاش مثل گربه‌ است، بنده انیمه اصلا خون‌آشام نیست. اما چه کنیم که ما دوتا بعنوان خون‌‌‌آشام قبولش کردیم. عنوان هم به همین خاطر شده «خون‌آشام فرضی … ».

فرندلی جسچر

ساریمساکچی گلدی

داشتیم کار می‌کردیم که از بیرون صدایی اومد. گوش‌م رو تیز کردم ببینم چی میگه، متوجه نشدم دقیق، به پیام گفتم کیه چی میگه؟ پیام گفت میگه «ساریمساکچی گلدی». ساریمساکچی گلدی یعنی سیرچی اومد یا سیرفروش اومد.

پاشدم رفتم جلو پنجره، پرده رو زدم کنار ولی نتونستم ببینمش. رفتم تو تراس تا ببینمش، گفتم خب بالاخره یکی اومده تو محله و داره داد میزنه که «من اومدم» البته نمیگفتم من اومدم، داشت میگفت سیرفروش اومده، بالاخره همون من اومدم میشه دیگه، گفتم خب برم ببینمش.

از بالکن یا چه میدونم تراس یا هرچیز دیگه‌ای که بهش میگین اومدم تو اتاق به پیام گفتم پیامی فکر کن این آقاهه اومده و داد میزنه «سیرچی اومده» بعد مردم می‌شنون صداش رو و میان تو بالکن و از پنجره‌ها نگاه می‌کنن، یکی هلهله میکنه، یکی اشک شوق می‌ریزه که سیر فروش اومده و با انگشتش گوشه چشم‌ش رو پاک میکنه. یکی با عجله میاد تو بالکن و با شادی داد میزنه که فلانی بیا بیا سیر فروش اومده. یکی از تو پنجره داره برف شادی میزنه تو محله و کِل می‌کشه. بچه‌ها تو محله دنبال سیر فروش راه میوفتن و بالا پایین می‌پرن و سیر فروش داره با شادی و افتخار و ذوق همچنان داد میزنه که «سیرچی اومده».

پیام برگشت گفت نسرین من عاشقتم. گفتم خب این تصور محله خیالی رو اینجا هم بنویسم بمونه 🙂

فرندلی جسچر.

کانگرجولیشن تو می

دوچرخه رو تو سطح 60 میتونستم با rpm 65 برم، ولی به خاطر اینکه روی مربی رو کم کنم این رکوردم رو افزایش دادم.

بعنوان بخش پایانی دوچرخه، مربی گفت مردها تو سطح 70 و زنها 60-65 باید rpm 70 رو بزنن، بلافاصله خودش برگشت گفت برای اونهایی که میگن چرا مردها ال و زن‌ها بل، منم گفتم دقیقا میخواستم بگم تفکیک نکنین، گفت بله برای شما در جواب میگم که خب شما به جای 60-65 سطح رو بذار روی 70 و بعد قاه قاه خندید.

گفتم بله من با 70 میرم، و مجبور شدم تو سطح 70 با rpm 70 برم. البته تو این شرایط فقط 15 ثانیه دووم آوردم و rpm رو رسوندم به 72. پاهام داشت میترکید، نمی‌تونستم ولی باید داشت خب، دیگه داد میزدم ولی میخواستم ببینه که با کی طرفه :)))

من اگه مربی بودم میگفتم سطح بین 60-70 و rpm 70 هر کسی هر طور که می‌تونه خودش سطح رو انتخاب کنه. درستش همینه.

در هر حال من این موفقیت* رو از طرف خودم و جامعه ورزشکاری به خودم تبریک می‌گم. آفرین نسرین :****

موفقیت اینکه رکورد خودمو جابه‌جا کردم.

شامپوی گم گشته باز آید، غم مخور

خب یه پولی ماهانه به باشگاه می‌دم که هر وقت و هر چند ساعت که خواستم در طول روز برم باشگاه و از انواع امکاناتش استفاده کنم. اما این هزینه ماهانه کافی نیست، نه نه کافی نیست.

من هر ماه به شکلی به باشگاه دونیت می‌‌کنم. مثلا یک هفته پیش دو تا شامپوی کاملا گیاهی سازگار با موهام خریده بودم و خیلی هم برای موهام عالی بود و یه جورایی دونیت کرده بودم به باشگاه. البته خب دونیت که میگم دارم مسخره میکنم خودمو. در حقیقت جا گذاشته بودم.

بعد ورزش رفتم دوش بگیرم و از اونجایی که دوست ندارم از شامپو و کرم مو باشگاه استفاده کنم، شامپوهای خودمو بردم و گذاشتم همونجا موند.

این داستان البته واسه هفته پیشه و من پریروز متوجه شدم که عه شامپوهام نیست، اینو شامپو اونور شامپو یادم افتاد که گذاشتم تو کابین دوش باشگاه. پریروز عصر که این موضوع رو فهمیدم، شبش خواب به چشم‌هام نمی‌ومد، اصلا خوب نخوابیدم. همش میگفتم آخه پول ماهانه که میدی کمه حالا شامپو هم براشون دونیت میکنی؟ خوبه خودت رو جا نمی‌ذاری باشگاه و این تیپ چیزها. پیام هم میگفت نسرین ولش کن، بیخیال، مطمئن باش کسی دست نزده و برات نگرداشتن، تازه مهم نیست دوباره میخری چه اهمیتی داره. ولی برای من مهم بود. خلاصه دیروز رفتم باشگاه و بدو کیفو گذاشتم تو کمدم و سریع رفتم قسمت دفتری که اشیا گمشده رو از کی پیگیری کنم.

ادامه خواندن شامپوی گم گشته باز آید، غم مخور

پیچش مو

دارم کار می‌‌کنم و موزیک داره پلی میشه. رفته بودم سراغ پلی‌لیست‌های قدیمی‌ام، سینا حجازی دارم گوش میدم. آهنگ Dreamer پخش میشد و رسید به اونجاش که میگه:

رو به روی آینه میشینی
تو آینه منو رو تخت می بینی
با نگات ازم می پرسی
منو زیبا می بینی

بهت می گم دیونه
کی مثل من می تونه
انقدر خرابت باشه
تورو زیبا ترین بدونه

دقت کردین چی شد؟ این که از صد فحش بدتره آخه!!! ریلی سینا حجازی ریلی؟؟؟؟؟ :))))))

باتیستا تو اینجایی و خودت نمی‌دونی بخدا، نمی‌دونی بخدا

خب داستان از این قراره که چند وقت پیش من تو باشگاه یه پسری یا آقایی رو دیدم که با باتیستای فلان زمان مشخص مو نمی‌زد. قد، هیکل، صورت، مو، راه رفتن همه چیش یعنی همه چیش کپی باتیستای فلان زمان بود. من در حقیقت ماتم برده بود. یه کاری داشتم با مسئول باشگاه و نتونستم برم سمتش که بهش بگم که چقدر شبیه باتیستا هستید و البته خودتون احتمالا می‌دونستین اینو.

و دیگه اینکه عکس انداختن با باتیستا تو باکت‌لیست منه. یعنی از خیلی سالها پیش با خودم عهد کردم که من با باتیستا باید عکس بندازم، کنارش واسم و عکس بندازیم با هم.

نه نه منظورم از این عکس این نیست که اون کپی شبیه این عکس باتیستاست. پست راجع به باتیستاست و این عکسش رو دوست دارم.
ادامه خواندن باتیستا تو اینجایی و خودت نمی‌دونی بخدا، نمی‌دونی بخدا