کچ‌فریز

یعنی چی؟ خب این چطور catchphrase تو یه فیلم! دیگه کمک یا اشاره همون هینت نداره، اگه فیلم «فری گای» رو دیده بودید تا الان باید می‌فهمیدید :)))) چقدر خوب بود این فیلم چقدر آخه! غش کردیم از خنده و چه ایده‌های خوبی تو فیلم پیاده کرده بود.

MCU جونمون هم که شده پاپ کالچر، مثل استار وارز، همه جا هست! « وات د شت» خنده شدید. خلاصه وقت باز کنین و این فیلم باحال رو حتما ببینین دلتون نمیاد نبیندش.

تایکا وایتیتی، کارگردان ثور: رگناروک و صدای کرگ، رو هم دیدیم و کیف کردیم :)) چقدر خوب بود این فیلم آخه :)))

Korg

فرندلی جسچر

اوه مای Skysphere

پیامم برام لینکش رو داده بود، تو کل دیدن ویدئو نتونستم فک‌م رو ببندم. چقدر خوشگله این ماشین!!! باریکلا به تیم طراحی‌شون وااااااااااااااااو. ببینین روحتون جلا پیدا کنه.

https://www.youtube.com/watch?v=nBWR4K-jhP0

خوشبحال الکس با این شغلش :”)

چیزهای عجیب

یه بار با رفیق باشگا‌هیم رفتیم نشستیم قهوه بنوشیم بعد ورزش. خیلی پکر بود، تو خودش بود، کلا دلش گرفته بود. گفتم فلانی چی شده؟ گفت بهمان مربی هست، گفتم خب خب،‌ گفت دوست دختر داره دیگه. گفتم عه دوسش داشتی؟ گفت آره، گفتم ای بابا می‌خواستی بهش بگی؟ گفت من؟ نههههه بابااا اون بازیکن تیم ملی هستش. گفتم خب یعنی قرار نبود اتفاقی بیوفته بین‌تون ؟ گفت هیچ وقت نمیشه. میخواستم بگم آر یو فا..گ کیدینگ می؟؟ هیچی نگفتم به جاش گفتم هووممم بعد به فنجون قهوه نگاه کردم گفتم ولش کن لیاقتش همونه و بعد خندیدیم :)))

یه اسکریپت برای پاک کردن توت‌های ماستودن

بچه‌هایی که تو ماستودن فعالیت می‌کنن می‌دونن که نمیشه همه توت‌ها رو یه جا پاک کرد، یعنی محدودیت 30 دقیقه‌ای داری و اونم یه چندتا بیشتر رو نمی‌تونی پاک کنی. و خب این خوب نیست دیگه، آدم یه چیزی میره تو مخ‌ش و اذیتش میکنه.

یه اسکریپتی رو خیلی وقت پیش نوشته بودم که اتوماتیک خودش می‌رفت توت‌ها رو پاک مي‌کرد. خیلی ساده است البته و گرفتن ID ‌توت‌ها یه ذره مسخره است، ولی خب کار رو راه می‌ندازه.

حالا گفتم بذارمش تو گیت‌هاب شاید یکی دیگه هم استفاده کرد یا شاید یکی بهترش رو نوشت 🙂 تو این آدرس می‌تونین ببینیش: Delete-Mastodon-Toots

واکاندا فور اور چادویک

داشتیم ?…What If قسمت 6‌ام رو مي‌دیدیم. چه داستان‌هایی آدم کیف می‌کنه، وجودش پر از هیجان میشه، واقعن دست مریزاد مارول استودیوز عزیزم، واقعن دست مریزاد.

صدای چادویک عزیزمون دوباره شنیدیم و غصه‌ا‌مون شد. چقدر حس عجیبی داشت، انگار خودش رو داریم می‌بینیم، انگار هست هنوز… صدای چادویک تو قسمت دوم هم بود که نقش استار‌لرد رو داشت. اما اینجا بلک‌پنتر بود، خودش بود، صدای خودش بود… 🙁

چقدر این داستان خوب بود، چیزهایی که واچر مي‌گفت راجع به هیرو‌ها عالی بود و واقعنم همینه. ولی در هر حال با اینکه داستان عالی بود ولی من ناراحت شدم از اینکه تونی استارک و تیچالای عزیز اونطوری شدن.

جدن خوش‌بحال خودمون که طرفدار مارول‌یم، واقعا قابل افتخاره. هر چند بعضی وقتها از طرفداری می‌گذره و به مرز دیوانگی می‌رسه و اونم لذت‌بخشه 🙂 مثل وقتی که آدم می‌خواد ۵ سال از عمرش رو بده و Avengers Endgame رو دوباره برای بار اول تو سینما با همون طرفدارهای دیوونه ببینه.

واکاندا فور اور چادویک بوزمن عزیزمون، مرسی برای فیلم‌ها و صدات که هنوز باهامونه… :****** و مرسی مارول استودیوز عزیزم که اینقدر خوبین.

یاد استن‌‌لی عزیزمون هم گرامی، همش منتظرم که تو وات‌ایف هم ببینیمش… میدیدمش تو فیلم‌ها یه دیالوگ کوتاه میگفت و ما دیونه میشدیم، چرا تا الان تو …What If ندیدیمش؟ همین پریروز سری اسپایدرمن رو ،که دوباره شروع کرده بودیم، تموم کردیم که برای قسمت No way home آماده آماده باشیم، تو هر قسمتی که استن‌لی بود، میگفتم ا ا ا استن‌لی‌ استن‌لی، آدم دوباره ذوق میکنه با دیدنش… واقعن خیلی کم لطفی میشه اگه کلا تو وات‌ایف نبینیم استن‌لی عزیزمون رو.

به پیشواز Dune می‌رویم

خب خب چیزی به اکران فیلم Dune نمونده. تو این فاصله گفتم که برم پیشوازش دیگه، علارغم اینکه پست پوریا ناظمی در مورد ترجمه کتاب دون رو خونده بودم، گفتم دیگه چاره چیه؟ هوم؟ نشستم همون فارسیش رو خوندم. چونکه نثر انگلیسیش برای من راحت نبود و گفتم کاچی بعض هیچی.

خلاصه دیشب کتاب رو تموم کردم. و همین چند لحظه پیش هم پیامم فیلم دون رو که سال 1984 ساختن رو دانلود کرد و اینم امشب یا فردا شب می‌بینیم که دیگه آماده دیدن فیلم دون بشیم. البته من خیلی وقته که تریلرها را نمی‌بینم و به پیام هم گفتم چیزی از فیلم تلماسه نشونم نده. با اینحال کتابش رو خوندم و فیلم قبلی رو هم امشب می‌بینم :)))

عجب داستانی و چه شخصیت‌هایی خلق کرده جناب هربرت، چقدر هم راجع به شرق مطالعه داشته، یعنی رفرنس‌ها! اوه رفرنس‌ها. کاش اونقدر انگلیسی‌ام خوب بود ،یا بشه، که ترجمه نشد‌ه‌اش رو بخونم، حالا دور نیست اینم.

من متاسفانه می‌دونستم که کدوم بازیگر نقش «پل» رو بازی میکنه و موقع خوندن کتاب همش اون چهره جلوی چشمم بود ولی بقیه شخصیت‌ها رو خودم بر اساس کتاب یه چیز‌هایی تو ذهنم ساخته بودم و با اونها جلو می‌بردم کتاب رو، کاش در مورد «پل» هم همینطور می‌شد.

اوه اینم بگم که از کانال تلگرام حسین شهرابی هم توضیح‌‌هایی که ایشون در مورد ترجمه کتاب داده رو هم خوندم. دیگه اینکه رمان تلماسه کجاش علمی-تخیلی بود؟ :)) نوشتن علمی-تخیلی نرم بود، این اصطلاح‌ها چیه آخه؟ :)) رمان تخیلی بود، یعنی از دید من تو دسته‌بندی رمان‌های فانتزی قرار می‌گیره. اگرم خیلی اصرار دارید که نخیرم علمی-تخیلی نرم بود،‌ باید بگیم اونوقت خیلیییییییییییییییی نرم بود.

بی‌ربط به «تلماسه‌» است، ولی با ربط به کتابه پس بگم :)) کتاب «بچه‌های عجیب و غریب یتیم‌خانه‌ی پِرگِرین» رو هم همین دو روز پیش شروع کردم و اینم از اون کتاب‌های خوندنیه. پریشب تو تخت ‌خواب خوندنش رو شروع کردم و بعد گفتم نکنه من رو هم دارن می‌بینن، سرمو بردم زیر لحاف و پاهامم جمع کردم :)) بعد بستمش گفتم کتاب شب خوندنی‌ای نیست.