بیگانه از آلبر کامو

خوب بعد دو هفته تاخیر تو معرفی کتاب 🙂

این کتاب رو تقریبن ۳۰ روز پیش خوندم شاید یه کم بیشتر دقیق خاطرم نیست.با شناسنامه کتابی که الان دستم هست شروع کنیم:

کتاب بیگانه از آلبر کامو ، نام اصلی : L’etranger ، ترجمه لیلی گلستان و انتشارات مرکز چاپ دهم.

بیگانه
بیگانه

داستان متکلم وحده هستش، درباره مردی به اسم مورسو، که مجرم شناخته میشه به خاطر اینکه همرنگ با مردم اطرافش نیست، مردی که تو تشیع جنازه مادرش گریه نمیکنه و این موضوع از طرف جامعه‌اش جرم محسوب میشه حتا سنگین تر از قتل …

متن قسمتی از کتاب:

اگر مرا توی یک تنه خشکیده  درخت بگذارند تا زندگی کنم و مشغله‌ای نداشته باشم جز اینکه کل آسمان را از بالای سرم تماشا کنم، کم کم عادت میکنم …

اسم کتاب روشه دیگه بیگنانه، یعنی کسی که با جامعه‌اش بیگانه هست و دلیل رفتار خیلی‌ها رو نمی‌دونه و اهمیتی به باورهای دیگران نمیده و …..

اصلن آلبر کامو محشره و همه کتاباشم از اون طرز تفکر و شخصیت خاصش هست.

اینفوگرافی استارت آپ ویکندها

خوب خوب، این هم از اینفوگرافی استارت آپ ویکند ها در طی این دو سال، از شهریور 91 تا حالا ، به همت کوچه سیلیکون .

sw-iran-v2 (1) ادامه خواندن اینفوگرافی استارت آپ ویکندها

قدرت کلمه

همین الان دارم این مطلب رو مینویسم ، یعنی تو ذهنمه و دارم رو این صفحه میارم، خوب دوهفته میشه شاید که چیزی ننوشتم 🙂

الان دارم به کلمه فکر میکنم ، کلمه هایی که پشت هم ردیف میشن و میشن یه جمله، میشن یه کتاب ، میشن یه شعر و ….. و مهم تر میشن اون چیزی که میخوایم برسونیم.

و چرا قدرت داره ؟ اصلن قدرت داره ؟ من که فکر میکنم قدرتمندترین … قدرتمندترین چی بگم ؟ بگم قدرتمند ترین چیزی هست که میشه باهاش حرف زد ؟ اگه نبود چی میشد؟ نمیدونم الان باید بگم قدرتمندترین چی ! ولی چیزی که برام واضحه اینه که قدرتمندترین هستش.

قدرت داره چون با همین کلمات یه عده مسلمون شدن و یه عده نشدن ، قدرت داره چون با همین کلمات به کسی که میخوایمش میگیم دوست دارم (بله میدونم عمل مهمه، تو عمل بایستی نشون داد)، قدرت داره چون با همین کلمات یه عده میشن سیاست مدار، میشن ریئس جمهور و … قدرت داره چون یه عده با آنگ کلمات یه عده میرن میجنگن، قدرت داره که صداوسیما دورتادورش حصاره ،قدرت داره که میان و یه سری کتابا رو ممنوع میکنن و یه سری فیلم ها رو و میشه سانسور … بله قدرتش زیاده و همه هم به این مهم رسیدن.

تو کتابایی قبلنا میخوندم که یه عده گوشاشونو میگرفتن تا قرآن رو نشون و مسلمون نشن !!! حالا هم وضع عوض نشده همونجوریاست، منتها قبلنا یه عده خودشون گوش خودشونو با دست میگرفتن تا نشنون، حالا یه عده میان دست رو گوش آدم میزارن، البته به راههای مختلف‌، جالب اینکه ماها هم میگیم اوکی محکم تر بزار دستتو تا هیچی نشنوم ، ادامه بده و همینجوری خوبه.

آره متاسفانه و یا خوشبختانه ، دردمون اینه که میدونیم قدرت کلمه رو و یه عده میان و آزادی بیان رو میگیرن که قدرت کلمه رو محو کنن،  قدرت کلمه هستا ولی وقتی فضای بیانش نباشه دیگه چه قدرتی؟ هان؟ و یه عده هم میان و چوب پنبه میکنن تو گوشمون، حالا به راههای زیادی …..

دست اونی که چوب پنبه تو گوشمون میکنه رو شاید نتونیم بشکنیم ولی خودمونم نمیتونیم این چوب پنبه ها رو درآریم ؟ همینطوری که تو پست دو تا قبل گفتم بشنویم و فکر کنیم .

بریم تو آینه نیگاه کنیم تا دشمن اصلی رو ببینیم.

بشنویم و فکر کنیم

این شنیدن خیلی مهم هست، خیلیا از ماها تاب و تحمل شنیدن حرفهایی که مخالف نظراتمون هستند رو نداریم! چرا؟
think
مثلن من میگم من رنگ مشکی رو دوست ندارم چون اکثرن، تو ماتم ها این رنگ رو دیدم (این مثال هست)، حالا یه نفر بیاد و بگه که نه نسرین، رنگ مشکی صلابت داره، من چرا باید جبهه بگیرم که نه تو اشتباه میگی و من درست میگم و یا نمیخوام دیگه صحبت کنم، واقعن چرا؟
چرا ؟ یکی از دلایلش تعصب های بیجا هست، الان نمیخوام بگم کلن تعصب داشتن بد یا خوب هست، شنیدن نظرات مخالف میتونه مارو به فکر بندازه و حتی ممکن هست به این نتیجه برسیم که، ای بابا من داشتم اشتباه میکردم ، حالا اشتباه کردن من در دوست داشتن یا نداشتن رنگ مشکی، شاید توفیر زیادی تو زندگی و ارزش های من نداشته باشه، ولی اگه موردی باشه که من به خاطر تعصب بیجا و جاهلیت، تا آخر عمرم راه اشتباه برم و تو دفاع یا حمله ارزش اشتباه وایسم چی؟

ادامه خواندن بشنویم و فکر کنیم

آخرین سخنرانی(معرفی کتاب)

میدونم روز نیست و شبه ولی همچنان یکشنبه هست و زمان معرفی یه کتاب.

عنوان: آخرین سخنرانی ، نویسنده : رندی پوش ،مترجم: نفیسه معتکف و انتشارات هو
آخرین سخنرانی
این کتاب درباره سالهای آخر زندگی یک استاد دانشگاه هست که به سرطان مبتلا شده و ازش دعوت میکنن که تو سخنرانی دانشگاه بیاد و تحت عنوان آخرین سخنرانی که تو دانشگاهشون باب شده بوده، سخنرانی ایراد کنه .
و البته حضار نمیدونستن که ایشون واقعن آخرین سخنرانیشون هست.
استاد کتاب که همین نویسنده کتاب هست (بله جناب رندی پوش) بیشتر از همه میخواسته برای بچه های کوچیکش یه تصویر از پدرشون به یادگار بزاره که بعدها بتونن با دیدن این فیلم سخنرانی و خوندن کتاب، پدرشون رو بشناسن.
رندی پوش
خوندن این کتاب از خیلی جهات لذت بخشه، این که چه هدفی پشت نوشتن این کتاب بوده و چه طور خودش و همسرش (جی)، با این قضیه کنار میان و اینکه تو سخنرانی ایشون چی میگن.
امیدوارم که وقتی بزارین و این کتاب رو بخونین. البته این کتاب رو یه دوست خوب برای من کادو داده . خیلی خوبه باب بشه که به هم کتاب کادو بدیم.

سلامت و شاد باشیم.

هنرمند گرسنگی (صوتی)-کافکا

جمعه ای خوبی رو داشته باشیم و منم این داستان رو آماده کردم .

عنوان:  هنرمند گرسنگی، نویسنده : کافکا، مترجم: علی اصغر حداد

انتشارات: نشر ماهی، گوینده : نسرین

دانلود نسخه ogg