مرسی از انتشارات پریان برای انتشار «بچههای عجیب و غریب یتیمخانهی پِرگِرین» محشر، و مهمتر و قبلتر از پریان، مرسی از رنسام ریگز عزیز که همچین داستانی رو نوشته و عکسها چه عکسهایی. پریان رو اول نوشتم چون تو سایتشون این کتاب رو دیدم 🙂
https://www.mycomicshop.com/search?TID=25325261
اولین شبی که این کتاب رو شروع کردم دقیقن یادمه، چون ترسیده بودم و گذاشتمش کنار خب دیدم برای شب مناسب نیست. نمیگم بعدش از اتفاقهای ترسناکش کم میشه ولی خب هر چی که واضح بشه یا شناخته شده باشه ترسش کمتر از حالت نامعلومشه 🙂 حالا خودتون بخونین میفهمین. البته این حرفم روی خیلی چیزها صادقه «هر چی که واضح بشه یا شناخته شده باشه ترسش، اگر ترسی داشته باشه خب، کمتر از حالت نامعلومشه یا شاید دیگه ترسناک نباشه»
یعنی چی؟ خب این چطور catchphrase تو یه فیلم! دیگه کمک یا اشاره همون هینت نداره، اگه فیلم «فری گای» رو دیده بودید تا الان باید میفهمیدید :)))) چقدر خوب بود این فیلم چقدر آخه! غش کردیم از خنده و چه ایدههای خوبی تو فیلم پیاده کرده بود.
MCU جونمون هم که شده پاپ کالچر، مثل استار وارز، همه جا هست! « وات د شت» خنده شدید. خلاصه وقت باز کنین و این فیلم باحال رو حتما ببینین دلتون نمیاد نبیندش.
تایکا وایتیتی، کارگردان ثور: رگناروک و صدای کرگ، رو هم دیدیم و کیف کردیم :)) چقدر خوب بود این فیلم آخه :)))
پیامم برام لینکش رو داده بود، تو کل دیدن ویدئو نتونستم فکم رو ببندم. چقدر خوشگله این ماشین!!! باریکلا به تیم طراحیشون وااااااااااااااااو. ببینین روحتون جلا پیدا کنه.
یه بار با رفیق باشگاهیم رفتیم نشستیم قهوه بنوشیم بعد ورزش. خیلی پکر بود، تو خودش بود، کلا دلش گرفته بود. گفتم فلانی چی شده؟ گفت بهمان مربی هست، گفتم خب خب، گفت دوست دختر داره دیگه. گفتم عه دوسش داشتی؟ گفت آره، گفتم ای بابا میخواستی بهش بگی؟ گفت من؟ نههههه بابااا اون بازیکن تیم ملی هستش. گفتم خب یعنی قرار نبود اتفاقی بیوفته بینتون ؟ گفت هیچ وقت نمیشه. میخواستم بگم آر یو فا..گ کیدینگ می؟؟ هیچی نگفتم به جاش گفتم هووممم بعد به فنجون قهوه نگاه کردم گفتم ولش کن لیاقتش همونه و بعد خندیدیم :)))
بچههایی که تو ماستودن فعالیت میکنن میدونن که نمیشه همه توتها رو یه جا پاک کرد، یعنی محدودیت 30 دقیقهای داری و اونم یه چندتا بیشتر رو نمیتونی پاک کنی. و خب این خوب نیست دیگه، آدم یه چیزی میره تو مخش و اذیتش میکنه.
یه اسکریپتی رو خیلی وقت پیش نوشته بودم که اتوماتیک خودش میرفت توتها رو پاک ميکرد. خیلی ساده است البته و گرفتن ID توتها یه ذره مسخره است، ولی خب کار رو راه میندازه.
حالا گفتم بذارمش تو گیتهاب شاید یکی دیگه هم استفاده کرد یا شاید یکی بهترش رو نوشت 🙂 تو این آدرس میتونین ببینیش: Delete-Mastodon-Toots
داشتیم ?…What If قسمت 6ام رو ميدیدیم. چه داستانهایی آدم کیف میکنه، وجودش پر از هیجان میشه، واقعن دست مریزاد مارول استودیوز عزیزم، واقعن دست مریزاد.
صدای چادویک عزیزمون دوباره شنیدیم و غصهامون شد. چقدر حس عجیبی داشت، انگار خودش رو داریم میبینیم، انگار هست هنوز… صدای چادویک تو قسمت دوم هم بود که نقش استارلرد رو داشت. اما اینجا بلکپنتر بود، خودش بود، صدای خودش بود… 🙁
چقدر این داستان خوب بود، چیزهایی که واچر ميگفت راجع به هیروها عالی بود و واقعنم همینه. ولی در هر حال با اینکه داستان عالی بود ولی من ناراحت شدم از اینکه تونی استارک و تیچالای عزیز اونطوری شدن.
جدن خوشبحال خودمون که طرفدار مارولیم، واقعا قابل افتخاره. هر چند بعضی وقتها از طرفداری میگذره و به مرز دیوانگی میرسه و اونم لذتبخشه 🙂 مثل وقتی که آدم میخواد ۵ سال از عمرش رو بده و Avengers Endgame رو دوباره برای بار اول تو سینما با همون طرفدارهای دیوونه ببینه.
واکاندا فور اور چادویک بوزمن عزیزمون، مرسی برای فیلمها و صدات که هنوز باهامونه… :****** و مرسی مارول استودیوز عزیزم که اینقدر خوبین.
یاد استنلی عزیزمون هم گرامی، همش منتظرم که تو واتایف هم ببینیمش… میدیدمش تو فیلمها یه دیالوگ کوتاه میگفت و ما دیونه میشدیم، چرا تا الان تو …What If ندیدیمش؟ همین پریروز سری اسپایدرمن رو ،که دوباره شروع کرده بودیم، تموم کردیم که برای قسمت No way home آماده آماده باشیم، تو هر قسمتی که استنلی بود، میگفتم ا ا ا استنلی استنلی، آدم دوباره ذوق میکنه با دیدنش… واقعن خیلی کم لطفی میشه اگه کلا تو واتایف نبینیم استنلی عزیزمون رو.