تغییر از خودمون شروع میشه

زود عادت می‌کنیم

که بچه‌هایی رو تو خیابون ببینیم که دارن کار می‌کنن، به جای اینکه تو مدرسه باشن یا پی بازی کردنشون،

که به بچه‌های بی سرپرست و بد سرپرست تجاوز بشه و از کنارش رد شیم،

که فقر فرهنگی و مادی هست و طبیعیه باید باشه انگار،

که ببینیم کسی رو به نا حق کتک بزنن یا بهش ظلم بکنن و ما چیزی نگیم،

که خیلی راحت جلو چشم ما ها زنان رو بگیرن ببرن چون موهاشون بیرون بوده احیانن

که از ترس سکوت کنیم،

که اگه عادت نکنیم نمی‌ذارن آب خوش از گلومون بره پایین،

که اگه قانونی به میل ما برنگشت فراموشش کنیم تا دوباره بحثش داغ شه

که ارزش های انسانی رو فدای ارزش های بازاری کنیم

که بهم خیانت کنیم، دروغ بگیم،

که زندگی نکنیم

به خیلی چیز‌ها زود عادت می‌کنیم و غیر از اون بشه تعجب می‌کنیم. اگه یه روز بریم مترو و بچه ای دست فروشی نکنه احتمالا برامون سوال میشه. داره بر میگرده صفحه، نه البته داره بر میگرده درست نیست، داریم برش مي‌گردونیم خودمون داریم ظلم رو باور می‌کنیم عادت می‌کنیم و غیر از اون باشه باعث تعجب میشه. هرازگاهی چی میشه که یه غلیانی میشه و دوباره خاموشی.

آمار تجاوز به بچه هایی که تو خیابون‌ها هستند بیشتر از این موردی هست که اخیرن منتشر شد، ولی همین یه دونه هم مهم نبود انگار، من با دولت فعلن کاری ندارم، آخه اول به خودمون نگاه می‌کنم میبینم همچین ملتی هستیم که اگه اون دختر بچه فک و فامیلی چیزی داشت که میومد تو شبکه های اجتماعی عکس دخترشو میذاشت و … ما هم موج توییتری راه می‌نداخیتم و موهامونو می‌کندیم و البته بازم یادمون میرفت.

ارزش‌ها داره عوض می شه و چیزایی که نباید و نشاید داره عادت میشه، از دولت چه انتظاری میره وقتی همچین ملتی هستیم ؟

دولت اگه داره نیروهاش و وقتش رو برای اختلاس و دزدی و فشار آوردن به مردم با روش های مختلف مثل گشت ارشاد و امر به معروف و … می‌ذاره ما ها باید بشینیم و نگاه کنیم و تاسف بخوریم ؟ و یا احتمالا از ایران بریم ؟ و وقتی پامون رسید اونور شروع کنیم به هدایت کردن مردم؟ و … پیچیده اش نمی‌کنم دیگه .

آدم میشنوه میبینه فکر میکنه ناراحت میشه غر میزنه با هشتگ بی هشتگ ولی بعدش باید نشست فکر کرد چی کار می شه کرد؟ آیا من نوعی که از وضعیت تمییزی شهرم مینالم می‌تونم خودم خم شم و یه آشغالو بر دارم؟ اگه من نوعی که از وضعیت معیشتی مردم می‌نالم می‌تونم دست یکی رو به کاری بند کنم؟ آیا می‌تونم کار فرهنگی انجام بدم؟ آیا می‌تونم مواردی که بعضی مناطق بهش بیشتر نیاز دارن رو به رایگان آموزش بدم؟ آیا منی که می‌خوام زنان حق برابری با مردان داشته باشن مثلا همین موضوع ورود به ورزشگاه‌ها، با یه روز مونده به مسابقات می‌تونم تغییری ایجاد کنم؟ اگه واقعن تغییر رو می خوام خوب چند ماه مونده شروع می‌کنم پیگیری کردن و انتقاد و اعتراض و … نه اینکه اعتراضاتم رو محدود به شب مسابقات کنم و فرداش فراموشم بشه و اعتراضمو نگر دارم تا شب مسابقه بعدی، البته گفتنش صد در صد بهتر از نگفتنش هست. و آیا من نوعی که می‌خوام بچه ها همشون تو مدرسه ها باشن و درس بخونن کاری از دستم بر میاد که از کار کردنشون جلوگیری کنم ؟

اگه قراره تغییری صورت بگیره اون تغییر از خودمون شروع میشه، از نحوه نگاه کردنمون به قضایا، از این که فکر کنیم بهش و دنبال راه حل باشیم و یا کسی رو که داره کاری رو انجام میده حمایت کنیم. اگه خودمون چاره ای پیدا نکردیم خب سازمان های مردمی زیادی هستن که دارن فعالیت می‌کنن، می‌تونیم به اونها مددی برسونیم. مگه نه اینکه داریم تو ایران زندگی می‌کنیم مگه نمی‌خوایم خوب زندگی کنیم، خوب اگه کاری که از دستمون بر بیاد رو امروز انجام بدیم فردا خودمون خوب تر زندگی میکنیم. این بچه هایی که تو خیابون دارن کار میکنن جوونهای آینده کشور ما هستن پدر و مادر های آینده و … قراره با هم زندگی کنیم قراره در کنار هم بهمون خوش بگذره، قرار نیست یه بخشی از مردم از خوشی خودشون رو بکشن و یه بخش دیگه به دلیل تجاوز گروهی آزار و اذیت بشن.

خیلی آرمانی نمی‌خوام فکر کنم ولی ما کاری رو بکنیم که می‌تونیم و با هم دیگه می تونیم تغییرات مثبتی رو تو زندگی خودمون ایجاد کنیم.

به بدی عادت نکنیم .