چرا بچه‌دار نمی‌شین؟ -چرا این سوال رو می‌پرسی؟

خب متاسفانه و بدبختانه هنوز آدم‌‌ها به این سطح از شعور نرسیدن که سرشون رو از یکی از خصوصی‌ترین بخش‌‌های زندگی مشترک دو نفر بکشن بیرون. اگه ازدواج کردید حداقل یکبار شنیدین که بهتون بگن «چرا بچه‌دار نمي‌شین؟»، «بذار یکی بشه»، حالا این سوال رو می‌تونی از غریبه‌ای که بیرون دیدی و باب گپ باز شده بشنوی و یا آدمی که فکر می‌کنه زرنگه و خودش رو نمیندازه وسط، بقیه رو شارژ می‌کنه که برین بپرسین، یا آدم‌های دیگه.

این سوال به قدری خصوصی است که مایه خجالت یک عده باید بشه که بپرسنش. در وهله اول فرایند بچه‌دار شدن (بصورت بچه‌زایی نه به سرپرستی قبول کردن) به عضوی مربوط می‌شه که تو شورت آدمه. چیزی که تو شورت آدمه، خیلی شخصی و خصوصی است. در غیر اینصورت روی پیشونیمون بود و در ملا عام. در وهله بعد اینکه زوجی بخوان بچه‌دار شن یعنی باید سرپرستی یه بچه رو قبول کنن و تصمیم بگیرن بزرگش‌ کن، مسئله مهم و بزرگ و صد البته باز هم شخصیه و به اون دو نفر مربوط می‌شه.

به کسی که سوال «بچه دار شین و چرا بچه‌دار نمی‌شین» رو می‌پرسه، باید گفت تو چطور جرات می‌کنی این سوال رو بپرسی؟ چطور به این نتیجه رسیدی که این موضوع به تو مربوط می‌شه؟ چطور به حداقل سطح از شعور نرسیدی که نباید این رو بپرسی؟

خب حالا بریم به حرف‌‌های محمل برسیم:

بچه میوه زندگیه! کرم میوه چیه پس؟ هار هار هار. اگه زندگی مشترک حاصلی باید داشته باشه که نداره بنظرم، هیچی خب نداره. زندگی مشترک یعنی خوش گذروندن با همدیگه، تو غم و شادی و سلامتی و مریضی و بی‌پولی و باپو‌لی و همه چی با هم بودن، هم فکر و عقیده بودن، به هم کمک کردن و عشق کردن.

هر زنی مادر بدنیا میاد! نخیر، هر زنی آدم بدنیا می‌آد. و متاسفانه حقوق یه آدم رو بهش نمی‌دن.

بچه‌دار نشی بعدن پشیمون میشی! نه بابا!! نوستراداموس کی بودی تو؟ وقتی پشیمون شدم بهت خبر می‌دم تا بگی «من می‌دونستم».

بچه‌ خودتون باید باشه، از خون خودتون باید باشه! این موضوع دیگه بعد هیتلر باید حل می‌شد، اگه نشده یه فکری به حال خودتون بکنین.

خدا بخواد، بچه دار میشی به شما نیست که! هنوز فکر می‌کنین لک‌لک‌ها بچه رو میارن؟ یا به پروسه بچه‌دار شدن حضرت مریم‌تون فکر می‌کنین؟ والا این دیگه قفله.

اینجا خطاب‌م به آدم‌هایی هست که در مورد قسمت‌های خصوصی زندگی مشترک بقیه* خیلی نظر می‌دن:

بنظرم قبل از اینکه سرتون رو با سرعت نور بکنین تو شورت مردم، یه ذره نفس بکشین، اکسیژن به مغزتون برسه و خوب فکر کنین، همینجا صبر کنین یه ذره. همینکه خوب فکر کردید باید به این نتیجه برسید که به شما ربطی نداره، و این سوال رو نباید بپرسید.

  • *مسلمن خیلی‌ها دوستان صمیمی دارن که باهمدیگه می‌تونن راجع به موضوع‌های شخصی (اونم تا حدودی) حرف بزنن. منظور من مطمئنا رفیق‌ گرمابه و گلستان نیست. چه آنکه ممکنه با کسی صمیمی هم باشید ولی تمایل به گپ و گفت در مورد خیلی چیزهایی که شخصی می‌دونید رو نداشته باشید.