بازی چلوار یا پچ‌ورک رو جور دیگه بازی کنیم

خب خب خب ببینم این پست رو چطور می‌خوام بنویسم. بازی پچ‌ورک که به اسم چلوار داخل ایران هم بومی شده، یکی از بازی‌های رومیزی جمع و جور و باحال و متفاوت هستش. اگر این گیم رو بازی کرده باشین،‌می‌دونین که چطوری هستش و منم قرار نیست که راهنمای بازی رو اینجا شرح بدم. چون خیلی‌ها بهتر از من نوشتن و ویدئو دادن، واقعا اینجا نیازی به شرح بازی نیست. چیزی که من می‌خوام بگم اینه که چطور این رو طور دیگه‌ای بازی کنیم.

اجزای بازی مشخصه:

  • یه سری پول
  • سه تا صفحه بازی
  • سه تا توکن
  • پچ‌ها یا وصله‌ها + 5 تا وصله تکی

خب، دو سه شب پیش بعد یک دست بازی کردن، پیام گفت این رو چطور می‌تونیم طور دیگه بازی کنیم، یه ذره فکر کردیم و هر کدوم نظر خودمون رو دادیم و امروز وقت شد و هر دو روش رو تست کردیم.

روش 1 :

تو این روش فقط به دو صفحه بازیکن و وصله‌ها نیاز داریم. همه پچ‌ها رو میریزیم وسط میز و هر بازیکن صفحه خودش رو برمیداره میذاره جلوش. بعد یه سنگ، قیچی کاغذ یا هر چیز دیگه‌ای مشخص می‌کنه کی بازی رو شروع کنه. این طوری میره جلو که هر کسی تو نوبت خودش یه پچ برای خودش برمیداره میذاره کنار صفحه‌اش. وقتی دو نفر به مساوی پچ برداشتن، بازی شروع میشه. ما ۳ دقیقه زمان دادیم که طولانی بود و شما می‌تونین ۲ دقیقه زمان بذارین. تو عرض دو دقیقه با همه پچ‌ها سعی مي‌کنین صفحه رو پر کنین. دست آخر می‌شمارین که چند تا خونه خالی مونده و مسلمن خونه خالی کمتر مشخص میکنه کی برنده شده.

روش ۲ :

مثل همون بالایی اما اینبار هر بازیکن یکی برای خودش برمیداره و یکی میده به بازیکن بعدی و اون یکی هم همینطور، یکی برای خودش و یکی برای اون یکی. زمان رو روی ۲ دقیقه ست می‌کنیم و بازی شروع میشه. مثل همون قبلی دست آخر هر کسی خونه خالی کمتر بیاره اون برنده است.

اکستنشن روش ۲ : :))))

تو این بازی اکستنشن وضعیت بازی قبل رو ثبت می‌کنین و بازیکن‌ها پچ‌هاشون رو با همدیگه عوض میکنن. همه پچ‌هاشون رو. یعنی می‌خوایم ببینیم که با پچ‌های همدیگه چطور می‌تونن بهتر صفحه رو پر کنن. دست آخر وضعیت‌‌ها با وضعیت قبلی مقایسه میشه.

سیستم امتیازبندیشون خب کامل نیست اما هر دو روش باحالن، بالاخره یک بازی و چند جور بازی کردن میچسبه. و خب خلاقیت همیشه برای مغز خوبه، بهش میچسبه یه جورایی :))))) جدن همینه اینکه سعی کنیم از یه آبجکت یا شی استفاده‌‌ای غیر از چیزی که براش به طور مشخص تعریف شده ببریم خیلی برای مغزمون خوبه. اینکه بتونیم مغزمون رو طوری یاد بدیم که بازی‌ها رو طور دیگه ببینه و سعی کنه راه دیگه پیدا کنه. به این فکر نکنیم که آيا این بازی درسته؟ آیا این سیستم بازی جواب میده؟ نکنین اینکارا رو، بجاش بذاریم مغزمون تفریح کنه و حالش جا بیاد.

اگر دوست داشتین اینطوری هم بازی کنین و خوش بگذرونین.

موسیقی و مغز

یادم میاد چند ماه پیش که داشتم به آهنگی گوش می‌دادم، یهو یه سری خاطرات از یه برهه‌ای مثل فیلم جلوی چشمام اومد، همون لحظه دلم خواسته بود در این مورد بنویسم. البته که نوشتم و این پست بود: تاریخ با رسم شکل. خندم میگیره از ارتباط خیلی زیاده موزیک و آهنگ و خاطره با عنوان پست :))) واقعن چطور این عنوان رو برای اون پست انتخاب کردم؟ 😐 خب الان مهم نیست، بریم به چیزهای بهتری برسیم.

در اون پست در این مورد نوشتم که گوش دادن به موزیک باعث میشه خاطراتی بیان بالا. اگه سوال بپرسین که از کجا بیان بالا، منظورم اینه یهو به یاد آدم بیان. خب من نسرین دارم میخونم و یاد می‌گیرم، پس می‌دونم که ممکنه اصطلاحات درستی استفاده نکنم ولی سعی می‌کنم منظورم رو برسونم و البته سخت نمی‌گیرم، بگذریم. تو اون پست اشاره کردم به اینکه آیا موسیقی باعث می‌شه لحظه‌ها بهتر ثبت بشه؟ و در جواب نوشته بودم :

یعنی موزیک باعث ثبت بهتر خاطره ها میشه؟ فکر نمیکنم هر چند من علمی تو این زمینه ندارم. اما پیچیده که نیست، موزیک به یادآوریش کمک میکنه اما چطور؟ نمیدونم.

خب اون موقع نرفتم در موردش تحقیق کنم و بخونم، ولی تو ذهنم مونده بود و امروز دلم خواست یه ذره در این مورد بخونم و بدونم درست فکر می‌کردم یا نه و مهمتر اینکه جریان چی هست. بریم ببینیم من تو وب‌گردی چی فهمیدم:

موسیقی و مغز
عکس از این سایت: https://www.cmuse.org/five-curious-facts-about-music-and-brain-damage/

موسیقی در جوامع بوده، جوامع قبل ما، الان و در آینده هم خواهد بود. شما خیلی کم می‌تونی فرهنگی رو پیدا کنی که موسیقی درش نباشه. من نمی‌تونم قبول کنم که موسیقی از اقدامات یا ابداعات بشر هست. موسیقی بوده، یعنی وابستگی به بشر نداشته، شاید بهتر باشه اینطور بگیم که بشر ازش الهام گرفته، روش کار کرده و چیز متفاوتی ارائه داده. مثال خیلی نزدیک بدم، تو پست قبلی در مورد «سفر به قونیه» نوشتم که مولانا تو بازار از موسیقی‌ای که تو فضا پیچیده بود به وجد میاد.کسی تو بازار در حال نواحتن آلات موسیقی‌ای نبوده، این موسیقی که تو فضا پخش شده بود در حقیقت ترکیب صدای ضرب مغازه‌های آهنگری و صدای دست‌فروش بوده. خب این یه مثال بود، مثال دیگه وقتی میرین جنگل صدای برخورد برگ درختها به هم، صدای باد که از بین درختها رد میشه و … همه اینها با هم ترکیب میشن و من بهش می‌گم موسیقی جنگل، یا آبشار. در هر حال، بشر از موسیقی طبیعت الهام گرفته و تغییرش داده، ابزارهایی درست کرده که بتونه صداهایی رو ایجاد کنه. ماقبل تاریخ هم ادوات موسیقی بوده، یعنی بشر بهش رسیده بود ولی منتها ابزاری برای رکورد یا ثبت و ضبطش نبوده. انسان‌های ما قبل تاریخ هم یک جور فلوت از استخوانها درست کرده بودند.

ادامه خواندن موسیقی و مغز