داشتم سرمو می‌خواروندم

اینکه میگن وقت برای سر خواروندن نداریم، در واقع یه جورایی بهونه است!؟ نمی‌دونم شاید باشه شایدم نه، خیلی بستگی به آدمش، اولویتها، تمایلتاش و خیلی چیزای دیگه داره. خلاصه کنم اینکه وقت کردم سرمو بخوارونم و تو همین حین اومدم یه سر به وبسایت عزیزم بزنم. یه دونه پلاگین نیاز به بروزرسانی داشت 🙂 چرا یه دونه؟ جوابش ساده است چون اصن روش هیچی نصب نیست و این مزیتی هست برای منی که سرمو دیر به دیر می‌خوارونم احتمالا.

حالا آدمی که سرشو دیر به دیر می‌خوارونه که یه جورایی نشون می‌ده کف سرش یا موهاش تمییزه دیگه 🙂 یعنی تند تند دوش می‌گیره، و این یه جورایی نشون می‌ده آدم منظم و تمییز و ال و بلیه. احتمال دیگه اینکه شاید اصن طرف تاس باشه؟ آدمی که تاس باشه سرشو می‌خوارونه؟ من تا حالا تاس نبودم و نمی‌دونم -کچل بودم- اما تو فیلم‌ها دیدم که آدم تاس دستشو روی سرش می‌کشه. از طرفی فرضن کسی که سرشو دیر به دیر می‌خوارونه و یعنی تند تند میره دوش می‌گیره هم ميتونه پرمشغله باشه، یعنی دوش گرفتن و تمییز بودن منافاتی با پر مشغله بودن نداره. یه چیز دیگه اصن کی گفته کسی که سرشو میخوارونه حتمن سرش چرب یا کثیفه؟ می‌تونه دلیل دیگه داشته باشه. خدای بزرگ واقعن چه اصراری به تحلیل الکی این جمله “وقت برای سر خواروندن ندارم” دارم؟

به جوابش فکر نکنین، چون جواب این سوال اصن مهم نیست، مهم اینه که اومدم تو وبسایتم و یه چیزی نوشتم و خودم حال کردم.

تا باد چنین بادا