زمان دبیرستان، مدرسمون به خونه چندان نزدیک نبود، من و یکی دو تا از دوستام یه جا و زمانی رو هماهنگ میکردیم که هر روز همو اونجا ببینم و پیاده بریم مدرسه و برگشتنی که هم مسلمن با هم بر میگشتیم. تو این پیاده رویها با همدیگه خیلی حرف میزدیم کلی بحث میکردیم و هر دری سخنی میگفتیم. راجع به درستی و نادرستی، واقعیت و تخیل و خیلی چیزهای دیگه، مثلا راجع به آدم فضاییها، من میگفتم بابا موجودات فضایی وجود ندارن و دوستم کتاب ارابه خدایان رو بهم داد که نسرین این رو بخون بعدن بحث کنیم. کتاب رو خوندم و بهش گفتم که چقدر بیسوادم، چه چیزهایی هست که نميدونیم ماها. خودم اون کتاب رو خریدم و به هر کسی که میگفت موجودات فضایی وجود ندارن میدادمش که بخونه. از همین بحث موجودات فضایی رسیده بودیم به بحث فضانوردی و کهکشان و کیهان شناسی.
چرا از VPN استفاده میکنیم و به چه چیزهایی باید توجه کنیم
خب چندین سال پیش یه ویدئو دیده بودم که نکات مهمی رو خیلی ساده توضیح میداد، یادمه tcp/ip رو از اون یادگرفته بودم، و خلاصه اینکه برام جالب اومد و خواستم که همچون ویدئویی درست کنم و نتیجه اینکه درست کردم.
تو این ویدئوی کوتاه ۱۳ دیقهای سعی کردم خیلی ساده بگم VPN چی هست، چرا ازش استفاده میکنیم و چه چیزهایی میتونن برامون مهم باشن.
میتونین این ویدئو رو تو یوتیوب ببینین و البته تو آپارات هم آپ کردم.
داشت یادم میرفتا اینم لینک اسلاید : http://slides.com/nastale
نفاق
اشتباه اشتباهه، مشکل هم مشکله، چه فرقی داره که کی مسببش باشه! البته که نفاق، دو رویی و اخلاقهای ناشایست خیلی ریشه دوونده ولی خب مگه خوبه؟ مگه خوبه یا بهتر بگم مگه درسته که اول از همه مشکل و اشتباه رو بذاریم کنار و آدمها رو بکوبونیم و بعدشم بین آدمها به دلایل مختلف تفاوتهایی رو قائل بشیم؟ یعنی اشتباه آدمهایی که دوست و طرف من نیستن رو فریاد بزنم و اون رفتار و اون آدم رو بکوبونم و اگه خودم یا دوستم اشتباه بزرگی رو مرتکب شده باشیم، روشمون رو عوض کنیم، بگیم مصلحت نیست، یا بگیم رفیقه یا بگیم ال و بل یعنی بهونه بعله همش بهونه است!! خب نفاق نفاقه. وقتی نفاق کسی رو پرچم عثمان میکنین، با نفاق خودتون چطور کنار میاین؟
پادکست کتاب پس از تاریکی فصل آخر – ساعت ۶:۴۰
:********** به خودم 🙂 تموم کردم بالاخره. کتاب پس از تاریکی رو کلن خوندم و ضبط کردم و منتشرشم کردم. باریکلا به خودم مثل همیشه. یعنی همین الان کلی به خودشیفتگیم اضافه شده :))))) عاشق خودمم.
البته پوشهای پیام جونم هم بیتاتیر نبوده و نیست، پیام مثل همیشه مشوق من بوده و بهم انرژی میده، عاشقتم پیامی :****** چقدر این پست عشق داره :))
این پادکست رو تقدیم میکنم به مامانم که عاشقشم و خانواده عزیزم که عاشقشونم :******
ا راستی جایزمم کره زمینه 🙂
پادکست کتاب پس از تاریکی فصل ۱۷ – ساعت ۵:۳۹
دیگه باید بشینیم فکر کنم چی باید برا خودم بخرم. فصل ۱۷ پادکست پس از تاریکی رو هم آپلود کردم، البته انگار یه خورده کیفیت ضبط پایینه، فکر کنم اینبار زاویه میکروفون رو مثل قبل تنظیم نکردم و از اون باید باشه. هر چند خیلی هم بد نیست و قابل شنفتنه.
پادکست کتاب پس از تاریکی فصل ۱۶– ساعت ۴:۵۵
خب خب این هم از فصل ۱۶ام پادکست کتاب پس از تاریکی. دقیقن دو فصلمون مونده که تمومش کنم و برا خودم جایزه بگیرم.
پادکست کتاب پس از تاریکی فصل ۱۵ – ساعت ۴:۳۲
خیلی خوبه که دارم بالاخره این پروژه رو میبندم، راضیم. خب فصل ۱۵ کتاب پس از تاریکی رو هم صوتی کردم، میمونه ۳ تا فصل و تمام.