نوشیدنی مرگ رادییثور

خب خب داستان از اونجایی شروع شد که چند مدت پیش حین پیاده روی داشتم پادکست louis can of cola رو گوش می‌دادم (خیلی باحاله دوست داشتین چیز متفاوتی بشنوین حتمن گوش کنین) که گذری زد به رادییثور که در زمانهایی ملت شروع کرده بودن به نوشیدن آبی که شامل ایزوتوپ‌های رادیوم بوده. بله اینقدر عجیب. به همین خاطر تحقیق کردم در موردش، تو اینترنت خوندم و یه پست تو بلاگم نوشته بودم که ناقص مونده بود. امروز داشتم دستی به سر و گوش وب‌سایتم میزدم که این پست رو تو درفت دیدم و دلم نیومد همینجوری بمونه. این شما و این هم داروی مرگ.

نوشیدنی مرگ  رادییثور
یک بطری رادییثور در موزه ملی علوم و تاریخ هسته‌ای مکزیک – منبع https://en.wikipedia.org/wiki/Radithor

ادامه خواندن نوشیدنی مرگ رادییثور

شام هیجان‌انگیز

چند شب پیش برای شام رفتیم بیرون. من یه ظرف غذای دریایی سفارش دادم و خب به جزئیاتش نگاه نکردم که چی داره و چی نه. تو ظرف غذا یه چیزی بود که برای من ناشناس اومد، یه ذره ازش چشیدم و دیدم خب مزه‌ و بافتش هم عجیبه. به پیام گفتم که ببین به نظرت این چیه، خیلی غریبه. پیام گفت نه من نمیخورم :)) (چون قبلش به زور بهش میگو داده بودم، بعد کلی چیز میز خورد که بشوره ببره)

خلاصه پیامم گفت دوباره منو رو بگیریم و به لیست قشنگ نگاه کنیم تا ببینیم چیه دیگه، اینطوری اگه نخواستی نمی‌خوری خب. از اونجاییکه می‌دونستم چیز عجیبیه، حداقل برای من، و احتمالا اگه بدونم چیه اصلن نمی‌خورمش، تند تند تند تند همشو خوردم و از روشم یه نوشیدنی و بعدش گفتم حالا منو رو بگیریم. منو رو گرفتم و خوندم و سرچ کردم فهمیدم چی خوردم. پیام هم هی عکسش رو نشون میداد که ببین چی خوردی، برگشتنی هم میخواست من رو از جلوی ماهی فروشی‌ای چیزی رد کنه و بصورت لایو بهم نشون بده :))

خب چون میدونستم حتمن ماده مغذی‌ای داره و خب اولین بار بود همچین چیزی رو میچشیدم، ندونستن و خوردنش رو به دونستن و نخوردنش ترجیح دادم. پشیمون هم نیستم، اتفاقن از اون جمله کارها و تصمیمات باحال و هیجان‌انگیز بود. بماند که کلی هم مواد خوب جذب کردم :))

بعدش هم کلی سرچ کردم و خوندم در موردش. دوباره همچون چیزی رو سفارش میدم؟ ایده‌ای ندارم، بستگی به زمان و مکانش داره. در کل تجربه خوبی بود و نوشتنش برام خالی از لطف نیست 🙂

چطور بخوریم و چربی بسوزونیم

چند وقت پیش چندتا مقاله درباره سوخت و ساز بدن، تغذیه و این چیزها می‌خوندم و میخوام لپ کلام رو تو بلاگم بنویسم تا بندگان خدا یا علم ازشون استفاده کنن. لپ کلوم چی رو؟ اینکه چطور بخوریم و چربی بسوزنیم.

خب بدن ما برای حرکت کردن و نکردن و اینها نیاز به انرژی داره. مثلا همینکه بیشنیم یه جا و خیره بشیم به نقطه‌ای و فکر کنیم هم نیاز به انرژی داره و در این حالت هم داریم کالری میسوزنیم چه برسه به راه رفتن و چیزهای دیگه. خب این انرژی رو بدن چطوری بدست میاره؟ از سوزوندن چیزهایی که به عنوان سوخت داره. دو تا از مهمترین سوخت‌های بدن چربی همون fat و شکر همون glucose هستن.

ادامه خواندن چطور بخوریم و چربی بسوزونیم

شعرهای دفترچه خاطرات آخر سال تحصیلی

الان داشتم با آدمو تو توییتر گپ می‌زدم، یهو دلم خیلی براش تنگ شد. بعد می‌خواستم بنویسم که خیلی دوست دارم و خیلی دلم تنگ شده که یاد شعر” نمک در نمکدارن شوری ندارد، دل من طاقت دوری ندارد” افتادم.

یعنی همسن و سالهای ما احتمال زیاد این شعر و البته دفتر خاطرات آخر سال تحصیلی (ابتدایی و بیشتر چهارم و پنجم) رو خاطرشون هست :)) یادش بخیر. سال تحصیلی که تموم میشد اون یک هفته آخر دفتر خاطرات بود که بین بچه‌ها و معلم میچرخید.

ادامه خواندن شعرهای دفترچه خاطرات آخر سال تحصیلی

داستان صوتی لاتاری – شرلی جکسون

اوه عجب داستانی! و عجب آدمی، منظورم مشخصه که شرلی جکسون هست دیگه؟ اما شرلی جکسون* رو از کجا شناختم؟ فکر کنم دو ماه پیش سریال The Haunting of Hill House  رو دیدیم،اینقدر عالی بود که من و پیام رفتیم در مورد نویسنده این رمان خوندیم. نویسنده‌ای که بیشتر به خاطر داستان لاتاری معروف است. من داستان را دیشب خوندم و گفتم اینو باید تو کارنامه‌ام ثبت کنم. بدین ترتیب این من و این پادکست لاتاری. متشکرم شرلی عزیز و بدون که خیلی دوست دارم.

داستان صوتی لاتاری شرلی جکسون

با هندزفری گوش کنین :))

داستان صوتی لاتاری – شرلی جکسون

این هم نسخه آزاد ogg

دانلود MP3 پادکست لاتاری – شرلی جکسون

و در مورد موزیک بک‌گراند، این ترک از آلبوم Land است و حقیقتن اطلاع زیادی در موردش ندارم، فقط حسی که میداد به داستان خیلی میخورد.

* پی‌نوشت : آدم صفحه فارسی ویکی شرلی رو میبینه غصه‌اش میگیره! ولی چرا این آدم نمیره کاملش کنه که غصه‌اش نگیره؟ هوم…

اتمام ۳ از ۱۰ پایتون – جنگو

فکر کنم سه یا چهار روزی میشه که پیام پروژه جدید رو تعریف کرده، البته بگم که خیلی هم جدید نیست چون این سری پیام جانم خواست که برای اون بلاگی که نوشته بودم یک فرم ثبت نام بذارم تا کاربرها هم بتونن ثبت‌نام یا لاگین کنن و بعد پست منتشر کنن. تو عرض این سه چهار روز من تازه دو ساعت پیش نشستم تا این برنامه رو بنویسم.

ژان باتیست راینهارت معروف به جنگو راینهارت
ژان باتیست راینهارت معروف به جنگو راینهارت

ادامه خواندن اتمام ۳ از ۱۰ پایتون – جنگو

پادکست داستان کوتاه بی‌ثباتی از آیزاک آسیموف

خب چند وقت پیش با پیامم مستند علمی تخیلی ساخته جیمز کامرون رو دیدیم. اول از همه عالی بود و ببینید حتمن ببینین، دم همه دست‌اندرکاران این مستند گرم. البته دم پوریا ناظمی هم گرم که تو توییتی این مستند رو معرفی کرد. آره میگفتم بعد از مستند برام سوال شد که چرا فیلمی در مورد قبل بیگ بنگ نداریم! شاید کسی در این مورد ننوشته!

بعد پیام کتاب «آخرین جواب» رو بهم داد، یکی از داستانهاش به اسم بی‌ثباتی رو نشون کرده بود که اینو بخون نسرین. منم بدون معطلی از پشت میزم پاشدم و رفتم رو صندلی راحتی نشستم تا بخونمش. خب خیلی کوتاه بود و البته آخرش گفتم ایول.

پادکست داستان کوتاه بی‌ثباتی از آیزاک آسیموف

به پیام گفتم اینو صوتی می‌کنم، و خب اینم نتیجش.

ادامه خواندن پادکست داستان کوتاه بی‌ثباتی از آیزاک آسیموف