چی شد که یک ماه پیش طراحی رو شروع کردم

خب خب بچه‌هایی که من رو تو توییتر و ماستودون دنبال می‌کنند، می‌بینن که هرازگاهی عکس از طراحی‌هام می‌ذارم. طراحی‌هام ؟ :))) طرح‌هایی که با مداد نوکی یا مداد معمولی از شخصیت‌های انیمه می‌کشم. خب می‌خوام قصه اینکه چطور یکهو شروع کردم به طرح کشیدن و اینها رو بنویسم. بریم:

19 فوریه، یعنی تقریبن 33 روز پیش، تو کافی‌شاپ نشسته بودم و داشتم کار می‌کردم. یه دختر 12 یا 13 ساله همراه پدرش اومدن و روبروی من نشستن. دختر کیفش رو باز کرد و وسایلش رو گذاشت روی میز، مداد و مداد نوکی و یه سری خودکار و پاک کن و دفتر نقاشی. هدست گذاشت و دفترش رو باز کرد، من نگاهی به دفترش انداختم و دیدم مانگا کشیده. شروع کرد به طراحی، با مداد و پاک کنی که گذاشت روی کاغدش. من خوشم اومد و کارمو ول کردم و چشمام فقط روی دفتر و حرکت دست دخترک بود :)) دایره میکشید و دو خط عمود برهم و نمی‌دونم هی خط اینور، هی خط اونور و اینور و پاک می‌کرد و ال و بل و در نهایت اجی مجی لاترجی میشد یه مانگای خوشگل. من دیگه نمی‌تونستم ذوقم رو مخفی کنم، چشمام هم داشت می‌خندید اینقدر خوشم اومده بود. دخترک متوجه شد که من حواسم پی کارشه، بهم نگاه کرد، منم نگاهش کردم و بهم خندیدیم و من thums up بهش نشون دادم و یک جور بامزه‌ای خندید که نگو و نپرس :))

بعد من گفتم نکنه راحت نباشه من دارم به کارش نگاه می‌کنم، برگشتم سر کارم. حواسم اما بهش بود 🙂 هرازگاهی نگاه می‌کرد ببینه من نگاهش می‌کنم یا نه، خلاصه حس کردم دوست داره به کارش توجه نشون بدم و دوباره کارمو ول کردم و به طرح کشیدن‌هاش نگاه کردم. همون لحظه یه کاری رو تموم کرد، دوباره چشم تو چشم شدیم و من بهش با چشم و ابرو نشون دادم که کارت بیسته، ازش اجازه خواستم که از طرحش عکس بندازم و اوکی داد.

بعد از چند دقیقه، که همچنان حواسم به کارش بود، یکهو دیدم داره منو میکشه :))))) اینقدر ذوق زده شده بودم که تحت هیچ شرایطی نمی‌تونستم دهنو که تا بناگوش باز بود رو ببندم. حقیقتن ته دلم میخواستم که منو بکشه، و داشت میکشید :)))) کارش که تموم شد من مردم از ذوق، اجازه گرفتم عکس انداختم، اینهاش:

دیگه من نمی‌تونستم روی پام بند شم :)) بالا پایین می‌پریدم. لپ‌تاپمو جمع کردم گذاشتم تو کوله‌ام، ازش پرسیدم که تا 20 دقیقه بعد اینجا منتظر من میمونه یا نه؟ گفتم آره هستم. گفتم نری‌ها جایی. کاپشنمو پوشیدم و کوله رو انداختم رو دوشم و د برو.

رفتم بیرون، تند تند و با عجله و بدو بدو خودمو رسوندم به مغازه. این جامدادی رو دیدم و از رنگش خوشم اومد، خریدمش و گفتم کادو کنین لطفن، هدیه است 🙂

اینقدر ذوق کرده بودم که حد و حساب نداره :)) بدو رفتم کافی‌شاپ و داشتم که میرفتم سمت میزمون، برگشت پشت سرش رو نگاه کرد و همون خنده خوشگلش رو زد :)) کادو دستم بود. بهش دادم و گفتم این برای تو هستش. گفت نه نه مرسی نمیخواد. گفتم نه تو من رو خوشحال کردی و منم می‌خوام خوشحالت کنم. باباشون گفت ممنونم نیاز نیست، ولی من اصلن حواسم به ایشون نبود و جواب ندادم 🙂 دختر گفت اصلن نیازی نیست، گفتم می‌دونم نیاز نیست اومممم من ترکیم زیاد خوب نیست نمی‌تونم منظورم رو برسونم. به انگلیسی گفت، من انگلیسی بلدم، بهش گفتم تو اونقدر منو خوشحال کردی که نمی‌دونی انداز‌اش رو، و این در برابرش چیزی نیست. خوشحال شد خندید، منم خندیدیم. تشکر کردم، بهش گفتم راستی اسم من نسرینه، گفت خوشبختم منم اوزنه هستم. گفتم مرسی و من باید برم دیگه خدافظ، گفت به امید دیدار، گفتم امیدوارم 🙂 ایندفعه از پدرش هم خدافظی کردم :)))

تا برسم خونه داشتم پرواز می‌کردم از خوشی. رسیدم خونه و با خودم گفتم منم میخوام نقاشی کنم و از امروز، هر شب یک طرحی کار می‌کنم و همون شب این رو کشیدم :))

۱۹ فوریه – طرح اول
۱۹ فوریه – طرح دوم
۲۰ فوریه – طرح سوم
۲۰ فوریه – طرح چهارم
۲۱ فوریه – طرح پنجم
۲۱ فوریه – طرح هفتم
۲۲ فوریه – طرح هشتم
۲۲ فوریه – طرح نهم
۲۴ فوریه -طرح یازدهم
۲۶ فوریه – طرح دوازدهم
۲۷ فوریه – طرح سیزدهم
۱ مارچ – تمرین چهاردهم
۲ مارچ – طرح پانزدهم
۲ مارچ – طرح شانزدهم
۸ مارچ – طرح هفدهم
۹ مارچ – طرح هجدهم
۱۱ مارچ – طرح نوزدهم
۱۱ مارچ – طرح بیستم
۱۱ مارچ – طرح بیست و یکم
۱۳ مارچ – طرح بیست و دوم
۲۲ مارچ – طرح بیست و سوم

۲۳‌تا طرح کشیدم :)) راضیم از خودم، یک ماه شده و من همچنان به این هنر علاقمندم و می‌خوام ادامه‌ بدم. از وقتی که شروع کردم طرح‌ها رو می‌ذاشتم تو ماستودون و بعدش تو توییتر هم گذاشتم 🙂 پیام کلی حمایتم کرد 🙂 دفتر نقاشی‌های مارول برام خرید، جعبه مداد رنگی، انواع مداد و کلی انرژی و عشق که قابل توصیف نیست 🙂

دیگه اینکه فعلن خودم دارم یاد می‌گیرم، یعنی ویدئو می‌بینیم و یک سری وب‌سایت مرتبط و این چیزها تا ببینیم کی شرایط خوب میشه که بتونم کلاس خوبی پیدا کنم و حرفه‌ای یاد بگیرم 🙂

دست آخر این رو بنویسم که من از کارم راضیم. دیگه خودتون طرح اول رو با طرح 34 روز بعدش مقایسه کنین :)))) اما جای کار دارم و باید خیلی چیزها یاد بگیرم تا کارم بهتر بشه 🙂

امیدوارم شما هم کاری که دوست دارید رو دنبال کنید و لذتش رو ببرید 🙂 تو خونه بمونیم، مراقب باشیم به ویروس آلوده نشیم و کسی رو آلوده نکنیم. زودی می‌گذره همه چی :*