وقتی برابری آدمها تو ذهنم میاد، زن و مرد فقط مطرح نیست، همه آدمها همه آدمها برابرن. چه من ایرانی چه حسن هزارهای چه فلانی تو اروپا، افریقا، آمریکا و … همه برابریم چون همه آدمیم. کسی برتری نسبت به اون یکی نداره. کی گفته جنسیت، رنگ، نژاد، ملیت، دین، سواد، پول، شهرت، این چیزهای مسخره و پوچ میشه دلیل برتری؟ هر کی گفته خیلی نفهم و احمق بوده بدون هیچ شکی. درک و فهم و بینش آدمها مهمه. چیزی که باعث شه بفهمیم همه آدمیم و کسی حق نداره ظلم کنه، حق کسی رو بگیره، بی احترامی کنه، کسی رو تحقیر و مسخره کنه… ایناست که مهمن. نیومدیم به دنیا که چیزهای پوچ رو بدست بیاریم.
دسته: جامعه
برای همکلاسی شادم
تو کلاسمون یه آدم خیلی باحال و سرزنده هست که خیلی اهل شوخی کردنه خیلی باحاله خیلی، همش پیش خودم میگم اگه ایشون نبود کلاس چقدر خسته کننده میشد! ایشون باعث ميشن تو کلاس جو صمیمی و شوخی از نوع خوبش البته ایجاد شه، باعث میشن از ته دل بخندیم. هرازگاهی اونقدر میخندم که دلم درد میگیره. چقدر شاده این آدم و امیدوارم همیشه خوش و سرزنده باشه. در کل وجود این آدم رو موهبتی میدونم برای کلاسمون چون شادی و خوشی رو به کلاسمون آورده. خودمم همیشه دوست دارم تا جایی که حد و مرزها رو نگر دارم بگم و بخندم و خوش باشم و باعث شم بقیه هم خوش باشن. نه اینکه بهم بخندیم بل با هم بخندیم.
کل این دنیا رو میبازیم اگه از تک تک لحظاتمون خوب استفاده نکنیم. به خودم میگم تو مسیر رسیدن به اهدافت از راه و لحظه لحظهاش لذت ببر چون معلوم نیست به اون هدف میرسی یا نه پس در حال و در راه رسیدن به هدفهات لذتتو ببر و واقعن بهترین کار همینه. آره خب دنیا اونقدرها باحال نیست ظلمهایی که داره میشه و میبینیم ولی میتونیم یه کار مثبتی کنیم تا اوضاع حتا یه ذره بهتر شه، یه کاری در حد خودمون حتا یه تغییر کوچیک تو یه دامنه کوچیک.
از راه لذت ببریم
۲۸ ژانویه روزجهانی محرمانگی یا حریم خصوصی
خب دیروز 28 ژانویه روز جهانی حریم خصوصی یا محرمانگی بود، محرمانگی رو زیاد استفاده نمیکردم تا توییت دانیال رو دیدم و منم الان دارم ازش استفاده میکنم.
تو تعریف حریم خصوصی میتونم بگم خیلی نسبی هست :)) چون واقعن نسبیه یه چیزی برای من حریم خصوصی هست و برای شما نیست و به عکس. ولی خب خیلی کلی میشه گفت بدن انسان و اطلاعاتش و داراییهاش و …. جز حریم خصوصیاش هستن. و فوقالعاده حائز اهمیت هستش. باید حریم خصوصی خودمون رو بشناسیم و ازش محافظت کنیم.
یه بار داشتم با یه انقلابی حرف میزدم گفت بهترین نمونه برای نشون دادن اهمیت حریم خصوصی به آدمها اینه : «آیا دوست دارین تو خونه شیشهای زندگی کنین؟». خب مطمئنن من که دوست ندارم، این فقط یه مثال بود برای نشون دادن اهمیت حریم خصوصی. ولی خب متاسفانه خیلی از ما ها یا میدونیم و اهمیت نمیدیم و یا نمیدونیم و اهمیت نمیدیم و یا میدونیم و اهمیت هم میدیم ولی قدرتهای بالاتر مثل دولتها و یا اصلن یه سری آدم بد این حق رو از ماها میگیرن و به خودشون اجازه میدن وارد حریم ما بشن. ولی خب ما با دونستن یه سری رفتارها و راهکارها میتونیم تا حدی حریم خصوصی خودمون رو اول بشناسیم و بعد حفظش کنیم. این دونستنه خیلی مهمتره به نظر من، چون وقتی من بدونم میتونم دنبال راه برای حفظش باشم.
یکی از بهترین رفتارها دونستن حد و مرز حریم خصوصیمون هست و این واقعن نسبیه. از نظر من نسرین آشکار شدن آدرس ایمیلم میتونه حریم خصوصی من نباشه ولی از نظر آدم دیگه میتونه باشه.(این فقط یه مثال بود) یا یه مثال ملموستر تو توییتر و فیسبوک و … هستیم و مدام چیزهایی مینویسیم که ممکنه با منتشر کردنشون حریممون رو متلاشی کنیم و اجازه بدیم خیلیها واردش بشن.خودمون با دست خودمون اجازه میدیم آدم های بیشتر چیزهایی که مهم و حساس هست رو راجع بهمون بدونن! چرا آخه؟ چون به نظر خودمون مهم نیست؟ چون ما که کاری نمیکنیم که بترسیم؟ چون ما چیزی برای از دست دادن نداریم؟ خب همه این جوابها غیر منطقی هست. دوباره برگردیم به جمله بالاتر « آیا دوست دارین تو خونه شیشهای زندگی کنین؟ » با این جوابهاتون انگار داریم دیوار و سقف و کف خونهمون رو شیشهای میکنیم. خب د نکنیم :)))
خیلی کلی نوشتم و فکر میکنم همون مثال خونه شیشهای بتونه حق مطلب رو ادا کنه. دست آخر داشتن حریم خصوصی یه حق محسوب میشه و نباید با ندونم کاری حریممون رو زیر پا بذاریم و یا اجازه بدیم بقیه توش سرک بکشن. حریم خصوصیمون برامون مهم باشه و از حقمون دفاع کنیم.
۲۸ ژانویه روزجهانی محرمانگی یا حریم خصوصی
خب دیروز 28 ژانویه روز جهانی حریم خصوصی یا محرمانگی بود، محرمانگی رو زیاد استفاده نمیکردم تا توییت دانیال رو دیدم و منم الان دارم ازش استفاده میکنم.
تو تعریف حریم خصوصی میتونم بگم خیلی نسبی هست :)) چون واقعن نسبیه یه چیزی برای من حریم خصوصی هست و برای شما نیست و به عکس. ولی خب خیلی کلی میشه گفت بدن انسان و اطلاعاتش و داراییهاش و …. جز حریم خصوصیاش هستن. و فوقالعاده حائز اهمیت هستش. باید حریم خصوصی خودمون رو بشناسیم و ازش محافظت کنیم.
یه بار داشتم با یه انقلابی حرف میزدم گفت بهترین نمونه برای نشون دادن اهمیت حریم خصوصی به آدمها اینه : «آیا دوست دارین تو خونه شیشهای زندگی کنین؟». خب مطمئنن من که دوست ندارم، این فقط یه مثال بود برای نشون دادن اهمیت حریم خصوصی. ولی خب متاسفانه خیلی از ما ها یا میدونیم و اهمیت نمیدیم و یا نمیدونیم و اهمیت نمیدیم و یا میدونیم و اهمیت هم میدیم ولی قدرتهای بالاتر مثل دولتها و یا اصلن یه سری آدم بد این حق رو از ماها میگیرن و به خودشون اجازه میدن وارد حریم ما بشن. ولی خب ما با دونستن یه سری رفتارها و راهکارها میتونیم تا حدی حریم خصوصی خودمون رو اول بشناسیم و بعد حفظش کنیم. این دونستنه خیلی مهمتره به نظر من، چون وقتی من بدونم میتونم دنبال راه برای حفظش باشم.
یکی از بهترین رفتارها دونستن حد و مرز حریم خصوصیمون هست و این واقعن نسبیه. از نظر من نسرین آشکار شدن آدرس ایمیلم میتونه حریم خصوصی من نباشه ولی از نظر آدم دیگه میتونه باشه.(این فقط یه مثال بود) یا یه مثال ملموستر تو توییتر و فیسبوک و … هستیم و مدام چیزهایی مینویسیم که ممکنه با منتشر کردنشون حریممون رو متلاشی کنیم و اجازه بدیم خیلیها واردش بشن.خودمون با دست خودمون اجازه میدیم آدم های بیشتر چیزهایی که مهم و حساس هست رو راجع بهمون بدونن! چرا آخه؟ چون به نظر خودمون مهم نیست؟ چون ما که کاری نمیکنیم که بترسیم؟ چون ما چیزی برای از دست دادن نداریم؟ خب همه این جوابها غیر منطقی هست. دوباره برگردیم به جمله بالاتر « آیا دوست دارین تو خونه شیشهای زندگی کنین؟ » با این جوابهاتون انگار داریم دیوار و سقف و کف خونهمون رو شیشهای میکنیم. خب د نکنیم :)))
خیلی کلی نوشتم و فکر میکنم همون مثال خونه شیشهای بتونه حق مطلب رو ادا کنه. دست آخر داشتن حریم خصوصی یه حق محسوب میشه و نباید با ندونم کاری حریممون رو زیر پا بذاریم و یا اجازه بدیم بقیه توش سرک بکشن. حریم خصوصیمون برامون مهم باشه و از حقمون دفاع کنیم.
Top Of The World
این عکس رو دیدم خیلی خوشم اومد.
وقتی تو میخندی – Murat Gogebakan
دارم الان یکی از آهنگهای Murat Gogebakan رو گوش میدم، یعنی از دیشب فقط همین رو گوش دادم حتا بیرون هم که بودم.
مفهومش رو دوست دارم، میگه :
وقتی تو میخندی گلها باز میشن، وقتی تو میای بهار میاد و …
خیلی قشنگه، جالبیشم اینه که لیریکش با ساز و اینهاش جور نیست، این تناقضشم دوست دارم و صد البته صدای مرات رو خیلی دوست دارم و اینکه خداییش با تموم وجودش میخونه برا نمونه آهنگ Ay Yuzlum اش که هیچ وقت یادم نمیره تو تبریز بودم زمان دانشجوییم بود منظورم اوایلشه :))) هنوزم دانشجویم، تو تاکسی نشسته بودم و راننده هم یه آدم خوبی بود موسیقی ترکی گذاشته بود تا رسید به این و من نزدیک بود پیاده شم، نتونستم پیاده شم، گفتم ببخشین میشه من دو دیقه بشینم این آهنگه تموم شه بعد پیاده شم؟ گفت بله و خیلی راحت زد کنار و نگر داشت و بعد گفت اسم خواننده اینه و این فلان آهنگه چقدر هم خوشش اومده بود که من از آهنگی که گذاشته بود خوشم اومده.خیلی خوشم اومد، مثل یه انسان واقعی. البته در مورد خودم هم همینه وقتی موسیقی به کسی پیشنهاد بدم و یا فیلمی چیزی، حتمن پیگیر میشم که خوشش اومده یا نه و اون لذتش رو دوست دارم .
Sen Gülünce Güller Acar Gül Pembe
دغدغههای جدید
خب الان چند وقتی میشه که حالم از جو باشگاهمون بهم میخوره، یعنی اینطوریه :
- به به چه شلواری، آدیداسه نه ؟ آره، فلان قد خریدمش.
- ببینم ساعتتو اپل واچه ؟ آره فلان قدر خریدمش
- واه واه کفشاشو سالامون میپوشه، خیلی خوبه از اونجا خریدی حتمن اینقدرم بالاش پول دادی. نه بابا بیشتر فلان قدر خریدمش.
- اون روز رفتم همه لباسامو عوض کردم هشون رو فلان مارک خریدم، ست
خب بابا داری ورزش میکنی، چرا جو رو خراب میکنی؟ چه لزومی داره جو طوری بشه که کم کم همه بخوان با لباس های ورزشی مارک دار بیان باشگاه؟
میری لوازم ورزشی بخری، یه کیسه بابا یه کیسه چیه آخه. من نه باهاش میخوام بدوم و نه میخوام که منو گرم نگر داره نه هیچی فقط یه کیسه است اینم مارک داره و جو باشگاه طوریه که حتا اون کیسه هم باید مارک دار باشه. وای کیسه پودرش فلان مارکه !!!!!!!!!! عجب.
بله خب تو هر ورزشی یه سری ابزارها یا لباسها هستن که باید جنسش خوب باشه، باید کیفیتش خوب باشه تا به بدنت آسیب وارد نشه و این هم درسته که مثلا فلان مارک برای فلان ورزش ابزار و لباسهای خوبی میزنه. منکر این نمیشم ولی جوی که حاکمه جو چشم تو هم چشمی و صرفن مارک پرستیه و اینه که حال آدم رو بهم میزنه.
الان دیگه یکی از دغدغههای جدید بعضیها که میخوان برن باشگاهی، ورزشگاهی برای ورزش کردن همین مارک دار بودن لباساشون هست، یا اصلا ورزش کردن برای اینه که عکس بذارن برای اینستاگرام ! یه بار یکی اصرار داشت فلان فن رو بزنه که مربی گفت بازم برای اینستاگرامت میخای؟ 😐
ورزش کردن برای سلامتی جسم و روحه، ولی جو ورزشگاهها با این چرت و پرتها و شرایطی که خود ورزشکارا درست میکنن از سلامتی روح درش خبری نیست. حتا سلامت جسمی هم درش زیاد مهم نیست عوامل دیگهای هست که باعث میشه بعضیها بیان ورزش کنن. قبلنها طرف میخواست بره مهمونی دغدغه لباس مهمونی داشت الان دغدغه لباس برای باشگاه و ورزش !!!
حالا این از طرف باز ملته از طرف مردمه، از دولت هم هست، اونروز تو تاکسی داشتیم با راننده حرف میزدیم سر اینکه هر کسی نمیتونه ورزشی که میخواد رو انجام بده، یا نزدیک محلهشون نیست، یا کلی باید بالاش پول بده یا پارک مناسبی برای ورزش کردن تو محله شون نیست یا هزار تا دلیل محکم دیگه … هر چقدر تعداد آدمهایی که ورزش کنن بیشتر باشه باعث میشه جامعه سالمتر بشه . پس باید شرایط ورزش کردن تو تمام منطقهها فراهم بشه، چطور مسجد هست و رایگان هم هست همه میتونن مجانی برن و نماز بخونن خب همینقدر هم مهمه که ورزشگاه باشه باشگاه باشه و رایگان هم باشه و مردم برن و ورزش کنن، همه نمیتونن برن فلان قدر خرج کنن برای ورش کردن . همه نمیتونن سوار ماشینشون بشن برن فلان پارک تا بدوون، تو هوای کثیفی که نمیشه راه رفت، اصلن نمیشه دویید یا … هوم . اه بابا