میخوام راجع به موضوعی بنویسم که این روزها با ورود زنان به محیط بیرون بیشتر باهاش روبرو میشیم ، تفکرات بیمارگونه هنوز تو جوامع وجود داره مثل اینکه زن هنوز هم از دید جنسی دیده میشه، از یه طرف کباده میکشیم که ال و بل و از یه طرف وقتی با یه زنی روبرو میشیم سعی میکنیم به هزار زور و نیرنگ و … تفکرات بیمارگونهامون رو پیاده کنیم . (کلی میگم منظورم استثنا ها نیستن)
حالا چی شده که اینها رو میگم یاد اتفاقاتی افتادم، من مدتها پیش برای کاری رفته بودم یه شرکتی و داشتیم با یه آقا که مسئول بودن یه سری سایت رو نگاه میکردیم که ایشون سایتهای پیشنهادی خودشون رو از نظر قالب و طراحی البته به من نشون میدادن و تا رسیدیم سر قالبی که یه سری عکس برهنه داشت البته پورن نبود فقط عکس زنهای بیکینی پوشیده که خب عکسهای سایت بودن و زننده هم نبودن … همینجوری اسکرول کردن و اومدن پایین تا رسیدیم به آخر قالب و عکس یه باسن زن بود و ایشون گفتن که سایت خوبیه و یه مقاله هم در مورد The biggest ass of famous women نوشته که خیلی عالیه …. من موضوع رو بردم به طرف اینکه بعله قالب خیلی خوبه و …. خواستم فقط بفهمونم که من برای کار اینجا هستم . من واقعن تو مغز این فرد نبودم که این موضوع رو چرا آورد وسط و اینکه از عادتشه با همه همینجوره و… هم بیخبرم موضوعی که هست اینه که این حس خوبی به من زن منتقل نکرد و ناراحت شدم.
سالها پیش دوستم زمانی که راهنمایی بودیم اومد پیشم که نسرین صبح زود که داشتم میرفتم سر کلاس زبان به پلیسی از ماشینش پیاده شد که بیا اینجا من هم رفتم و بعد بهم گفت که کیفت رو باز کن ببینم ، من ترسیدم گفتم چرا؟ پلیسه گفت کیفت رو باز کن من به تو مشکوکم و کیفم رو باز کردم و گشت و گفت برو تو ماشین میخوام بگردمت و میگه ترسیدم و رفتم نشستم تو ماشین و اون پلیس بدنش رو کلن دست زده بوده که مثلن داشته میگشتتش و … که دست آخر گفته تو مواد داری و زیر لباسات هست و دستشو برده بوده زیر سوتیناش رو گشته بوده …
اون دوستم خیلی حالش بد بود به من تعریف کرد و میگفت که چقدر از خودش بدش اومده و …. دقیقن یادمه باهم کلی حرف زدیم دوتامون بچه راهنمایی بودیم و من بهش گفتم به مامانت بگو گفت نه اگه بگم مامانم منو میکشه و …. گفتم داد میزدی و … خلاصه ما دو تا خیلی بهم ریختیم بهش گفتم بیا فردا بریم شکایت کنیم و فرداش رفتیم پاسگاه محل و بهشون گفتیم و ما رو دست به سر کردن که شما نباید میرفتین و ازش کارت میخواستین اون پلیس نبوده و باید شمارش رو ور میداشتین و … خلاصه فقط ما رو پیچوندن اون موقع ها نمیدونستیم، بچه بودیم فکر میکردیم پیگیری میشه. حتی من به یه چند نفر دیگه هم گفنم که اونها به من گفتن نه دیگه با اون دختره نگرد !!!!!!!!!!!!!!! چرا ؟
یا اتفاقای مشابه دیگه که قدیمترها برای من خیلی پیش میومد، اون موقعها جامعه مریضیاش به مدل دیگه بود . آزار و اذیت جنسی تو بیرون تو محیطهای شلوغ خیلی دیده میشد. مردهای مریض تو جاهای شلوغ به بدن زنها دست میزدن که برای خود من خیلی پیش اومده بود و من کوچیک بودم دقیقن یادمه 5 ابتدایی بودم که اولین بار به مردی تو بازار خودش رو به من مالوند و رفت من لرزیدم خشکم زد هیچ وقت یادم نمیره به کسی هم نگفتم ولی خیلی عصبانی شده بودم و تا یه مدت فقط ساکت بودم و چیزی نمیگفتم و بعد اون هم همیشه میرفتم جلوتر از خانواده راه میرفتم که پشت سرم خانوادم باشه … هراز گاهی پیش میومد تا اینکه یه بار به شدت عصبانی شدم بر گشتم دیدم مرتیکه داره میره دویدم سمتش، زدم به کتفش که ببخشین آقا،اون هم برگشت و با مشت کوبیدم تو سرش و برگشتم و رفتم و بعد اون دیگه تو تاکسی اگر میدیم مردی داره خودش رو به من نزدیک میکنه بلند میگفتم آقا خودتو جمع کن و … یه بارم تو تاکسی درگیری شد و راننده هم انفاقن نگر نداشت که یارو رو پیاده کنه گفت خودتون حلش کنین من دارم پول میگیرم … اون مرد گفت من کاری نکردم ناراحتی پیاده شو ولی من پیاده نشدم که جا باز کنم برای همچین کارهایی … داد و بیداد راه انداختم و دست آخر اون یارو پیاده شد ….
مشکل از من نیست که رفتم برا کار و باید راجع به باسن زنها بشنوم! مشکل از دوستمم نیست که بردنش تو ماشین و دست به بدنش زدن! مشکل از من نیست که به خاطر یه جامعه و سیستم مریض باید برم تو ون گشت ارشاد لعنتی بشینم و برم تو اون هرج و مرج و …. ! مشکل از اون پسر بچه ها هم نبوده بوده که ناظموشون بهشون تجاوز کرده! مشکل از این جامعه مریض است و البته که مشکل از سیستم است که فکر میکنه این مشکلات رو با ونهای گشت ارشاد و سکوت و جدا سازی محیط کار و …میتونه حل کنه! (البته که ما ها از سیستم جدا نیستیم)
محیط کار و زندگی مناسب و سالم برای زنان در جامعه کم پیدا میشه، حالا باید چی کار کرد ؟ صورت مساله رو پاک کرد مث بعضیها که بر گشتن میگن محیط کاری باید جدا سازی بشه ؟ و دلیل هم آوردن که زن فلانی گفته من دوست ندارم شوهرم بره تو محیط کاری باشه که زن مطلقه اون جا هست، بابا شماها مریضین برین خودتون رو درمان کنین چرا مریضی خودتون رو به کل نسبت میدین؟ جامعه ای که دیدش نسبت به زنها همین باشه راه حل هاش هم میشه همین جدا سازی های مضحک. آیا واقعن اینها راه حلاند؟ صورت مساله به قوت خودش باقیه همچنان . اگه محیط های کاری رو جدا کنین این مریضی کشیده میشه به خیابان ها و بعد حتمن سیستم تصمیم میگیره محل گذر تو خیابانها رو هم جدا کنه! واقعن سیستم مسخره داره میره و نمیدونم به کدوم جهنم دره ای قراره ختم بشه .
اوه راستی یاد یه ویدیویی افتادم که خوبه دیده بشه و ببینم چطوری میشه که وضعیت بد موجود بر عکس بشه … وضعیت زنهایی که اذیت میشن چه تو خونه چه تو بیرون و چه تو محل کار … البته من طرفدار هیچ آزار و اذیت به هیچ جنسی نیستم نه زن و نه مرد …
گفتم که من موافق این برخوردها نیستم که بگم ایکاش بر عکس بود ، نه اصلن فقط خواستم یه حسی رو بهتون منتقل کنم .
ترا که عشق نداری ترا رواست بخسب / برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب