واای میدونم خودم میدونم خیلی طول کشید ایندفعه. اما نکته مثبتی هم داره به اسم اینکه خب بالاخره پابلیش شد. ایندفعه یه سری کارها پیش اومد، مثلن خواستم ضبط ویدئو رو تجربه کنم و اینها و سرش یه ذره شوق داشتم و اینجوری 😐
حالا، فصل چهارم کتاب شهر طلا و سرب رو پیام عزیزم لطف کرد و خوند و بینهایت ازش ممنونم :* سعی میکنم فصلهای باقیمانده رو روی همون ترتیب هر یکشنبه شب آپلود کنم تا کتاب دوم رو هم تموم کنیم 🙂
فصل چهارم کتاب شهر طلا و سرب – عزلت نشین جزیره
دانلود فصل چهارم کتاب شهر طلا و سرب
من بعد از این احتمالن تو آخر همه داستانها یا کتابهای صوتی یکی از غزل های مولانا رو می خونم یعنی با غزل مولانا تمومش میکنم که بیشتر لذت ببرم، از این فصل چهارم شروع کردم. امیدوارم کسی هم که گوش میکنه لذت ببره 🙂 اگر کسی لذت نمیبره دیگه آخرش رو گوش نکنه دیگه کاریش نمیشه کرد، من کار خودمو میکنم 😉
مراقب همدیگه باشیم :*