درست است که من مسئول ساخت بدنه موشک هستم، اما مسئول جایی که این موشک به آن اصابت میکند، نیستم. این جمله معروف از ورنر فون براون هستش.
از اینجا به بعد یه خورده از فیلم کاپیتان آمریکا و آیرن من رو نوشتم، همون اسپویل نشه براتون و اینحرفها.
تو فیلم کاپیتان آمریکا (اولین انتقامجو)، دکتر آبراهام ارسکین رو یادتون هست؟ همون دانشمند آلمانی که بعد از اخراج توسط نازیها اومده بود آمریکا و سرم ابرسرباز رو اختراع کرد و بعد از تزریق این سرم به استیو راجرز(استیو بعد از سرم شد کاپیتان آمریکا)، ترور شد. ورنر فون براون من رو یاد آبراهام ارسکین میندازه یک جورایی. فون براون دانشمند آلمانی عضو سازمان اساس بود، تو دورانی که برای نازیها کار میکرد موشک معروف V-2 رو طراحی کرد (خودش تنها نبودها، با تیمش)، البته یکی از کارهاش بوده.
بعد از جنگ، تیم اطلاعاتی آمریکا تو عملیات گیره کاغذ، ون براون و چندتا دیگه از دانشمندهایی که برای نازیها کار میکردن، بعلاوه یه سری موشک بعنوان غنیمت جنگی، رو مخفیانه و تحت کنترل و محدودیت و اینها میبرن آمریکا که تحت نظرشون برای اونها کار کنند. بعدش از ورنر و همکاراش تو ساخت موشکهای بالستیک استفاده کردن یا کمک گرفتن یا اونها براشون کار کردن. خلاصه تا رسید به ناسا و این دانشمند آلمانی به آمریکاییها کمک کرد تا شکستهای برنامههای فضاییشون جلوی شوروی رو جبران کنند.
خب این خلاصهای از رخدادهای مهم زندگی ون براون. اما چیزی که میخواستم بگم اینه که آیا جمله اولی که از براون نوشتم بنظرتون درسته؟ اگه تحت زور برای اساس کار کرده باشه بحثش فرق داره، مثلا حفظ جون خانوادهاش، اما برای پول اینکارو کرده باشه نمیتونه بگه: درست است که من مسئول ساخت بدنه موشک هستم، اما مسئول جایی که این موشک به آن اصابت میکند، نیستم. در جواب باید بهش گفت نخیرم، مسئول و جزیی ازش هستی!
دوباره برگردیم به مارول جونم، فیلم آیرن من، یادتونه تونی استارک اول چه کبکبه و دبدبهای داشت برای فروش موشکهاش اینور و اونور؟! و بعد سر جریکو، گروگان گرفتنش و تو غار موند. بعد نجاتش رفت دید موشکهاش داره سر مردم خالی میشه و تصمیم گرفت قسمت تولید اسلحه صنایع استارک رو ببنده کلا . حالا درسته تونی شخصیت واقعی نیست و تو داستانه، اما رفتار فانتزیای که نداشت بگیم در چارچوب قوانین دنیای واقعیمون نیست. خیلی راحت روالش رو عوض کرد.
از تونی استارک یاد بگیریم یه وقتهایی