کتاب مسخ- کافکا

از هفته پیش تصمیم گرفتم یکشنبه ها رو به معرفی کتاب تخصیص بدم. یکشنبه پیش کتاب سقوط از آلبرت کامو و این یکشنبه کتاب مسخ از کافکا.

کتاب فروشی شهر کتاب تبریز-کتاب مسخ
کتاب فروشی شهر کتاب تبریز-کتاب مسخ

 شناسنامه کتاب مسخ :

عنوان: مسخ و داستانهای دیگر، پدید آورنده: فرانتس کافکا ، مترجم: علی اصغر حداد، انتشارات نشر ماهی

Kafka
Kafka

این داستان کوتاه هست و مثل کتاب سقوط نیاز به دقت زیادی نداره(اگه سقوط رو خونده باشین متوجه منظورم میشین)، البته باید همیشه کتاب ها رو با دقت خوند.

مسخ یعنی تغییر شکل یا دگردیسی افراد یا اجسام که از شکل اولیه اشون زشت تر میشن، و دقیقن همین تعریف مسخ تو کتاب اتفاق می افته .کتاب مسخ کافکا در باره پسری به نام گرگور (Gregor) هست،که احساس مسئولیت در برابر خانواده داره و فقط دنبال کار و کسب درآمد و آسایش پدر، مادر و خواهر هستش. یه روز صبح پا میشه و متوجه میشه که تبدیل به یه حشره قهوه ای با پاهای زیاد که وول میخورن و با پشت سفت و سخت، و شکمی نرم که به حالت تیکه تیکه هستش در اومده و در طول داستان، کافکا این رو شرح میده که چطور این پسر مسخ شده به تدریج ولی با سرعت، کنار گذاشته و تبدیل به موجودی منفور میشه.

امیدوارم کتاب رو بخونین و متوجه بشین که مسخ یه داستان تخیلی نیست که یه نفر جادو بشه و بعد طلسمش شکسته بشه و …. کافکا میخواد یه موضوع اجتماعی رو مطرح کنه، من نمیگم تا خودتون بخونین . من فکر میکنم کشف کردن و فهمیدن و … همیشه لذت بخشه و نمیخوام این لذت رو از دست بدین.

کل داستان مسخ  73 صفحه A5 هست، البته تو این کتاب که من گرفتم . یعنی اگه A4 باشه میشه تقریبن  36 صفحه، پس زیاد نیست.

پیروز و شاد باشیم.

سقوط- آلبر کامو

دیشب گفتم، بریم بیرون یه هوایی به سرم بخوره یه ذره به اصطلاح رفرش شیم. گفتم خوب چه بهتر هست که بریم کتابفروشی. یه کتابفروشی خوبی تقریبن نزدیک خونه هست به اسم شهر کتاب. اتفاقن دو تا کتاب خوب هم خریدیم. یکیش کتاب سقوط از نویسنده فرانسوی آلبر کامو.

همین دیشب شروع کردم به خوندش و چه جمله های تفکر برانگیزی داره این کتاب. تصمیم گرفتم یه مقدار راجع به کتابهایی که میخونم توضیح بدم چون واقعن حیف هستش که با کتاب و کتاب خونی غریبه باشیم، و حتی من ترجیح میدم کتاب رو لمس کنم موقع خوندن، نسخه چاپیش رو البته نه نسخه دیجیتالیش رو، ترجیح میدم.

LaChute - Alber Camus
LaChute

کتاب خیلی عجیبی هستش در مورد یه وکیل که شروع میکنه از خوشبخت بودن خودش با یه نفر صحبت میکنه و اون یه نفر همون خواننده هست (مخاطب نویسنده همون خواننده هستش) در مورد اینکه چه انسان عالی ای بوده و چقدر احساس خوشبختی و خوب بودن رو داشته تا اینکه یه اتفاقی می افته و بعد اون شروع میکنه خودش رو کنکاش کردن و دلیل کارهاش رو آوردن به اصطلاح خودش رو داوری میکنه، و تو خلال کتاب، اینکه این نقطه عطفش کی براش پیش میاد رو سعی میکنه عقب بندازه ولی اینطور نیست که برگردیم بگیم: خوب بسته تمومش کن برو سر اصل قضیه، اصلن اینطور نیست به طرز عجیبی درگیر میکنه آدم رو و در مورد من که میخوندم و میگفتم عجب، درست میگه . میدونین نویسنده، در حالی که داره این شخصیت عالی ،ژان باتیست (اسم مستعار وکیل) رو به زیر سوال میبره(مورد قضاوت قرار میده)آدم متوجه میشه که این یه چیزی بیشتر از زان باتیست هست و اون یک انسان هست که داره به چالاش کشیده میشه اینکه کی سقوط میکنه.
خوندن این کتاب نیاز به تمرکز داره، این نظر من هست و البته با اینکه کم حجم هست ولی پر محتوی هستش و من که بعضی جاهاش رو دو سه بار میخوندم.
اینم جناب آلبر کامو

AlberCamus-آلبر کامو
AlberCamus آلبر کامو

این هم جناب خودم دیشب تو کتابفروشی(شهر کتاب)

کتابفروشی شهر کتاب
کتابفروشی شهر کتاب

تموم شد

سلام.

بعله از پریروز به شدت مریضم و فقط تو رخت خوابم . 🙂 هنوزم خوب نشدم .بعله ما مریضیامونم پوستشون کلفته . بعد احساس میکردم که روزم بی هیچ تغییری داره شب میشه و داشتم عذاب وجدان میگرفتم که من چرا مریضم و چرا وقتی اینجوری مریضم نمیتونم مفید باشم که …. همینجا صبر کنین مدل خوندش اینجوریه 🙂

آره که یاد کتابی افتادم به اسم “دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد” از خانم فرانسوییه آنا گاوالدا ، البته به ترجمه الهام دارچینیان, از دیروز صبح شروع به خوندن کردم و دیشب تموم شد. 198 صفحه هستش و قیمتش حول و حوش 5000 تومن.

ترجمه اصلن خوب نبود ، ولی کتاب میشه گفت خوب هستش بعضی قسمتهاش معرکه هست. دوست داشتین بخونینش شایدم من اینکار رو برای شما کردم. 🙂

فعلن . آره تو خماری میزارمتون و راجع به کتاب هیچی نمیگم. 🙂

فرضیه من راجع به آدم فضایی‌ها

آدم فضایی چیست: به موجوداتی که در سیارات دیگر زندگی میکنند و ایل و تبارشون میگیم آدم فضایی میگوییم.

آفرین

آنها چه شکلی هستن:  اممممم چه جوری بگم آخه کچل , چشمای درشت و …. این شکلین :

ufo

خوب حالا که دانش اولیه رو برای خوندن فرضیه من کسب کردیم , بریم سراغش:

تو مجله دانستنیها شماره 82 تو قسمت تازه ها تو صفحه 18 متن زیر به صورت Bold چاپ شده :

100 هزار سال دیگر چه شکلی می شویم؟

محتوی کامل رو خودتون زحمت خوندش رو بکشین, ولی محتوی ساده شده و مختصرش اینجاست:

فیزیک انسان به خاطر زندگی در محیط های متفاوت دست خوش تغغیراتی میشه , و اگه علم و تکنولوژی بخواد این جوری بره جلو احتمالن انسان کنونی پا در زندگی در جاهایی غیر زمین  میزاره میره تو فضا و سایر سیارات که زندگی کنه و یا بره واسه اکتشافات و …

ادامه خواندن فرضیه من راجع به آدم فضایی‌ها