آخه چیه این Friends این همه مدت به خاطر مانور و تبلیغات زیاد روش، فکر میکردیم بهترین سیتکامه! ما دو سه هفته پیش سریال Malcolm in the Middle رو تموم کردیم و از نظر من خیلی بهتر از فرندز بود، آدم رو قشنگ یاد بچگیها و شلوغبازیها و شیطنتهاش مینداخت :)) . سریال مالکوم جدن خیلی خوب بود، بنظرم خیلیییییییییییی بهتر از فرندز بود. البته پیام همچنان نظرش با سریال فرندزه.
دیروز هم فصل دوم سریال Seinfeld رو شروع کردیم که فوقالعاده است :))) اینقدر باحاله که نگو و نپرس، خود استندآپ کمدیهای جری عالیه بقیه سریال هم همینطور. تازه خیلی جاها میبینین که فرندز از ساینفیلد الگو گرفته، البته نمیگم این بده یا چی. سوال اینجاست که چطور فرندز اینقدر محبوب شده ولی ساینفیلد و مالکوم نه. نمیگم این دو تا سریال محبوب نیستن، اما محبوبیتشون به اندازه فرندز نیست که برای من خیلی عجیبه! سریالهای ساینفیلد و مالکوم هر دو خیلی خیلی خیلی خیلی بهتر از فرندز هستن.
به خودتون و خانوادهتون و دوستاتون لطف کنین و بشینین سریالهای Malcolm in the Middle و Seinfeld رو ببینین. گفتم که ما تازه فصل دوم ساینفیلد رو شروع کردیم، تا همینجاش هم عالیه و امیدوارم همینطور ادامه پیدا کنه. اما به قطع و یقین میگم که سریال مالکوم جدن خیلی لذتبخشه و چه بسا نظر شما هم مثل من همین باشه که در برابرش فرندز چیز خاصی نیست.
البته بحث تبلیغات هم میاد وسط تو تعیین و جهت دهی ذائقه و سلیقه مردم. شما همین سریال چی بگم آخه، اسکویید گیم رو میگم در نظر بگیرید. سریال مسخرهای بود از دید من، من سعی کردم اصلا ازش اسم هم نبرم که قاطی بازی تبلیغاتی نشم. الان دارم بعنوان مثال اینکه تبلیغات چطور یه سریال مسخره رو میاره بالا و میشه پر بینندهترین سریال نتفلیکس، نام میبرم. هر جا سرت رو برمیگردوندی اسم این سریال بود. تبلیغات کار خودش رو کرد و ما هم همون اوایل دیدیمش، اما بعد دیدنش هیچجا اسمی ازش نمیبردم :))) از اون سریالهاست که آدم در نهایت فقط میتونه بگه «اوکی دیدم» و والسلام.
خلاصه که این دوره و زمونه از اون دوره زمونههایی نیست که آدم بگه جهان و کیهان و کهکشان و هستی داره به من میگه این سریال رو ببین یا اینکار رو انجام بده. نخیر اون چیزی که داره به ما میگه چی رو ببین و چیکار کن تبلیغاته، الگوریتمهای هوشمندانه و بعضا جاسوسانه هست (اصن همچین کلمهای هست؟ جاسوسانه؟ اگه نیست برسونیدش به دست دانیال بهزادی) که میدونن ما داریم در مورد چی حرف میزنیم و چی سرچ میکنیم و چی میبینیم و بعد برامون چند تا انتخاب کادوپیچ شده میذارن جلومون. و یا نه اصلا چیزی که خودشون ترجیح میدن که قراره فروخته بشه، دیده بشه، پسندیده بشه، جا بیفته و … رو کادوپیچ شده میذارن جلومون و اینها رو هی میکنن تو چشممون. بعد کم کم این وظیفه اتوماتیک منتقل میشه به ما مخاطبین، که دانسته و ندانسته کار الگوریتمهای شرکتهای غولپیکر رو به عهده میگیریم.
فرندلی جسچر