سایه‌تو بپا

خب عنوان خوبی نوشتم جدن و انصافن. حالا داستانش چیه؟ عکس‌ها بعضن دقیق یا غیر دقیق مشخص می‌کنن که کجا گرفته شده، یعنی موقعیت تقریبی و حتی دقیق رو بهمون نشون می‌دن. تازه از خود عکس هم بعضی وقت‌ها میشه تاریخ انداختن عکس رو هم فهمید – چه متادیتا و چه آیتم‌های موجود تو عکس. اما چیز دیگه‌ای هم هستش، سایه! سایه‌ها می‌تونن بهمون بگن که عکس تقریبا تو چه ساعت و دقیقه‌ای گرفته شده.

خب بریم با عکس زیر این داستان سایه و پیدا کردن زمان تقریبی رو چک کنیم.

فتبارک احسن الخالقین، آدم از دیدن این بشر سیر نمیشه آخه، لعنتی جذاب :”) ااا انگار یکی دیگه هم تو عکسه! اوه ویکتوریا هم تو عکسه :)))

خب خب بسه دیگه چشم‌هاتون رو به زمین بدوزین، نه اینکه حیا کنین ها نه نه راحت باشید، به زمین بدوزین که چیزی اونجاهاست. سایه، بله. سایه دیوید بکهام کامل نیست، مجبوریم با سایه ویکتوریا بریم جلو.

بگم که من این عکس رو خودم به عمد انتخاب کردم، چون شما می‌تونین تاریخ و ساعت‌ تقریبا دقیق انداختن این عکس رو با یکی دو تا جستجو تو اینترنت پیدا کنین و اطلاعاتی که من تو ادامه پیدا می‌کنم تائيد میشه اینطوری 🙂

ادامه خواندن سایه‌تو بپا

با لحن خودش خوانده شود : I’m batman

همه با هم خوشحالی کنین که فیلم شخصیت باحال‌مون «بت‌من» هفته بعدی میاد و باعث راحتی روح و روان ما میشه. بله بله البته که بلیط‌‌ش‌ رو گرفتیم.

با لحن خودش خوانده شود : I'm batman

باید دید که رابرت …. پترسن (اسمش خیلی طولانی بود باید نقطه چین میذاشتم) جان چه میکنه تو این نقش. رابرت تو فیلم آقامون نولان که درخشید و ازش بسی خوشمان آمد، در هر حال با اینکه به قول خیلی‌هامون بت‌من فقط بت‌من نولان با بازی کریستین ویل، اما باید دید که رابرت تو فیلم The batman چه میکنه و داستان از چه قراره.

این شعر رو تقدیم می‌کنم به بت‌من:

تو که چشم‌هات خیلی قشنگه رنگ شنل‌ت خیلی عجیبه

تو که این همه وجودت واسه گاتهام خیلی ضروریه

می‌دونستی که DC بدون تو خیلی سختی می‌کشید؟

می‌دونستی یا نه؟ می‌دونستی یا نه؟

می‌دونستی که دی‌سی بدون تو خیلی دووم نمیاورد؟

می‌دونستی یا نه؟ می‌دونستی یا نه؟

ترانه‌سرای خوبی هم هستم والا، خیلی غیر متواضعانه نمونه کاملی از هر انگشتش میلیون‌ها هنر میباره هستم. خنده غیر متواضعانه و بلند و ملیح.

خلاصه که اون از تریلر دکتر استرنج عزیز دلم، این از فیلم بت‌من که داره میاد، دیگه آدم از زندگی چی میخواد؟ :)))) جواب‌ش خیلی چیزهاست البته.

پایان‌ بندی هیجان زده

Ladies and gentlemen, live long and watch Doctor Strange

اگه فکر می‌‌کنین که فیلم «End game» شاهکار سینماست، درست فکر می‌کنین، اگر که نه خب اشتباه فکر می‌کنین و امیدوارم به راه راست هدایت بشین. نکته اینجاست که اشتباه فکر می‌کنین که شاهکاری رو دست «end game» نمیاد، این شما و این تریلر فیلم عزیز دلمون Doctor Strange in the Multiverse of Madness:

قلبم از هیجان به درد اومد، صدای پروفسور اگزاویه رو شنیدید – Illuminati ؟؟ امکان‌ش هست آيرن‌من با بازیگری رابرت رو رو دوباره ببینیم؟ واندا ویژن رو کنار هم بازم می‌بینیم!! این همه هیجان با یه تریلر، به فکر سلامتی قلب ماها نیستن اینا؟ :))))) عالی بود عااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییی واااااااااااااااااااااااااااااااای چیکار میکنه با ما این مارول استودیوز. اینقدر ازشون متشکرم که حد و حساب نداره. دست مریزاد به تک تک عوامل کیمک‌های مارول و استودیو مارول. مرسی بندیکت عزیزمون :* مرسی از همه‌شون اشکم در اومد والا.

هدف کوتاه مدت زنده موندن تا 6 می هست و بس.

این رو 30-40 بعد از انتشار دارم اضافه میکنم: نیک که بنگریم مارول استودیوز برای ولنتاین این تریلر محشر رو بهمون کادو داد. قلب قلبی شدیم من و پیامم :****** واقعن پیام چه کادویی میتونه بهم بده الان دیگه؟ سخت شد برات پیام جون :)))) :******

نامزدهای بالفطره

یه دیقه رفتم دو تا چای دبش بریزم بیارم بنوشیم، تا برگشتم پیام گفتم بیا نسرین بیا نامزدهای اسکار رو اعلام کردن.

جا داره دست آکادمی اسکار رو به خاطر انتخاب های زیباشون تو بخش جلوه‌های ویژه به گرمی و صمیمت بفشاریم که هر کدوم انتخاب بشن باعث خوشی و خوشحالی ماست، البته به No time to die ارفاق می‌دیم ایندفعه :))

البته که بندکیت عزیزمون و آندرو گارفیلد گوگولی‌مون بخاطر بازی‌های محشرشون -اتفاقن هر دو فیلم هم عالی بودن هم تیک‌تیک بوم و هم قدرت سگ- نامزد میشدن، و بله نباید بازی ویل‌ اسمیت تو فیلم خوب «کینگ ریچارد» رو از قلم بندازیم. اما خب بلاخره من یه مارولی هستم و دوست دارم یکی از دو تا عزیزامون اسکار رو ببرن و باعث خوشحالی من بشن :)))

خب خب برسیم به تعجب بزرگ‌مون، کریستین استورات!!! واو نامزد اسکار برای بهترین بازیگر زن شده؟ این آدم اینقدر بی‌روح و سرد و یه‌جوری بازی میکرد همیشه که آدم میگفت یه ذره بهش غذا بدید شاید گرسنه‌ است حال نداره. و همین حال خستگی‌‌ش و اینها باعث شد که تو فیلم «اسپنسر» خوب بازی کنه. یعنی بنظرم بازی نکرد، خودش بود یه جورایی.

لیست نهایی برندگان اسکار رو از نظر حضرت خودم و حضرت پیام دو سه هفته بعد اینجا مي‌نویسم، که آکادمی اسکار بتونن بهتر و دقیق‌تر تصمیم بگیرن.

چطور بدون لاگین کردن از شبکه‌های اجتماعی بازدید کنیم

اوه عنوان چقدر طولانی شد! :)) باید روش فکر کنم یه عنوان بهتر انتخاب کنم… نمیدونم مثل «چطور بدون دعوت بریم مهمونی» البته این مثل اون نیستا. کی فهمید «این» و «اون» به چی ارجاع میشه؟ (خنده بلند و ملیح). حالا از این حرف‌ها که بگذریم بریم ببینیم جدن چیطور میشه.

خب بر حسب نوع سوشیال نتورک، راههایی هست که بشه بدون لاگین کردن، و بهتر حتا بدون داشتن اکانت، به حساب یا اکانت یکی دیگه سر زد. اگه دارید فکر می‌‌کنین که چرا باید اینکار رو بکنین؟ خب من فکر می‌کنم آدم یه سوال داره و براش دنبال جواب می‌گرده، پس اگه این سوال رو ندارین یعنی بهش نیاز پیدا نکردین و براتون مسخره میاد. خب هنوز دیر نشده برید یه پست بهتر بخونین و یا بیاین این داستان زیبا رو با صدای زیبای من گوش کنین «کار چشم‌ها، فراتر از دیدن است» :))))) میتونین هم گوش نکنین و بگین : نمیدونم چرا آدم به همچین چیزی نیاز پیدا میکنه، ولی بذار ببینیم چطور میشه شاید بد نشد.

خب حالا که خیلی اصرار می‌کنین و هنوز دارین این پست رو میخونین چندتا دلیل بگم (اینجا پیام داره به من میگه نسرین اینها چیه داری مینویسی :)))) پستت رو بنویس دختر دو پاراگراف شده و هیچی ننوشتی رسمن هاهاهاهاهاهاهاها )… با تشکر از پیام به خاطر میان پست -میان برنامه- :

1- شاید فکر میکنین که الگوریتم‌های درهم تنیده یا آپشن‌‌های شبکه‌های اجتماعی یه جورایی مشخص کنن که کی از پروفایل کی بازدید کرده.

2- شاید میخواین از پروفایل کسی بازدید کنین، ولی اصلا اکانت نساختین و دلتون نمیخواد بسازید.

3- شاید اکانت دارید و لاگین هم کردید ولی می‌گرخین که یکهو دست‌تون بخوره به لایک و ریتوییت و ال و بل و مشخص شه.

4- شاید شغل‌تون ایجاب میکنه، البته این گفتن نداشت که :} (این کاراکتر همین خنده با زبون بیرون افتاده است. دارین امتحان می‌کنین نه؟ :)))) )

و اما چطور؟ خب دونه دونه سه چهار تا از شبکه‌‌های اجتماعی رو که بیشتر ازش استفاده میشه رو انتخاب کنیم و بریم جلو:

توییتر:

کافیه روی مرورگر بنویسین: twitter.com/USERNAMETARAF . اگه کسی پروفایل‌ش پرایوت یا شخصی باشه، یعنی فقط follower‌هاش بتونن بخون‌نش، این روش جواب نمیده. مسلمن لاگین کردن هم جواب نمیده، مگر اینکه از دنبال‌کننده‌های این اکانت باشین (می‌خواستم بنویسم این آدم، دیدم بعضی‌هاشون آدم نیستن آخه، ربات به کنار، آدمیزاد بودن هم هست آخه).

ممکنه این حساب قبلا پابلیک بوده پس میشه با سرویس‌های دیگه‌ای مثل Archive.is و Archive.org ببینین که قبلن این یوزرنیم چیزی ازش رکورد یا ثبت شده یا نه. ممکنه عکس پروفایل رو ببینین، توییت‌های که پابلیک زده رو ببینین و ادامه داستان.

یکی دیگه از گزینه‌‌های روی میز، جستجو با انواع موتورهای جستجوهِ (درست نوشتم؟ هر بار روش نوشتن‌ها رو ملت عوض میکنن، هستش چش بود؟) کافیه username رو مثلا تو گوگل سرچ کنین و ببینین چه چیزهایی میشه ازش پیدا کرد.

یکی دیگه هم اینکه، اگه حساب پرایوت باشه، برید تو توییتر‌- اپ وب یا موبایل – تو قسمت search یوزرنیم طرف رو وارد کنین. اینجا می‌تونین ببینین که چه آدم‌هایی ریپلای زدن و موضوع بحث چی بوده و اینها.

ادامه خواندن چطور بدون لاگین کردن از شبکه‌های اجتماعی بازدید کنیم

در دریای Wordle

خب تنور بازی wordle همچنان داغه، گفتم خب این وسط چیز مرتبطی بنویسم. چند وقت پیش توییت samy kamkar رو دیدم از اینکه بهترین کلمه برای شروع این بازی ALTER است و چطوری با regex به این کلمه رسیده:

samy kamkar رو احتمالن از کرمی (worm) که برای Myspace نوشته بود می‌شناسین. اگه نمی شناسین یکی از بهترین بیوگرافی/مصاحبه‌ ازش رو می‌تونین تو پادکست Darknet Diaries بشنوید، اینم لینک به اپیزود Samy، قسمت 61‌ام.

لینک به توییت قسمت ۶۱ پادکست

پادکست Darknet diaries رو اگه بخوام معرفی کنم، همین تعریفی که جک ریسایدر (سازنده/هاست/تولید کننده این پادکست) نوشته رو می‌نویسم :« داستان‌های واقعی از سمت تاریک اینترنت». این داستان‌های واقعی رو هم خود صاحب داستان میاد تعریف میکنه، یعنی جک باهاشون مصاحبه می‌کنه :).

اگه گوش کردید و دوست‌ش داشتید، اگه بخواین می‌تونین دونیت کنین 🙂 عکس زیر لینک شده به صفحه دونیت.

اگه خواستین دونیت کنین به پادکست دارک‌نت دایریز

هدف از نوشتن این پست نشون دادن ایده باحال Samy و خب صد البته معرفی این آدم باحال به کسایی که شاید نشناسنش بود و یکی دیگه پادکست Darknet Diaries که از پادکست‌های خوب روزگاره. اگرنه بازی wordle مثل 2048 یه ذره دیگه از تب و تاب میوفته.

عنوان رو نوشته بودم «عروس دریایی در دریای Wordle» بعد به پیام گفتم بنظرت جذاب‌ترین موجود تو دریا چیه؟ پیامی گفت از اختاپوس بهتر نداریم. بعد نوشتم «اختاپوس در دریای wordle». پیام گفت متوجه عنوان نمی‌شم، منظورت چیه؟ گفتم خب تو دریای wordle به چیزهای بهتری هم میشه رسید، یکی همین ایده Samy، و اینکه به ذهنم رسید که این پست معرفی (برای کسایی که شاید نشناسنش) بنویسم. یعنی تو این دریا به چیز بهتر برسم. خلاصه دیدم دارم عنوان رو توضیح می‌دم و خب این نشونه خوبی نیست دیگه :))) به همین خاطر عنوان رو نوشتم «در دریای wordle».

پایان بندی روان

داستان کوتاه «کار چشم‌ها، فراتر از دیدن است» آسیموف

دیشب بعد شام به پیام گفتم امشب قبل از اینکه بخوابم می‌خوام یا یه ویدئو کوتاه ضبط کنم یا یه داستان کوتاه. گپ زدیم یه ذره با هم و دست آخر دیدم دلم برای ضبط یه داستان کوتاه تنگ شده.

موبایلم‌ رو برداشتم و شروع کردم به جستجو «داستان کوتاه از آسیموف». تو نتیجه جستجو رسیدم به یه پستی از وب‌سایت ۱پزشک. لینک رو باز کردم و نشستم اولش‌ رو خوندم، برام جالب اومد و گفتم پیامی اگه وقت داری این رو بخونم برای دوتامون. خلاصه که خیلی خوشمون اومد و گفتم همینه، من برم که ضبطش کنم.

یه توضیح کوتاه که اینم از خود وب‌سایت ۱پزشک اینجا بیارم خیلی بهتر میشه:

در سال ۱۹۶۴، مجله پلیی‌بوی، از چندین نویسنده علمی تخیلی نویس خواست که بر اساس یک تصویر، داستان‌های کوتاهی بنویسند. آثار نویسندگانی مانند آرتور سی کلارک، فردریک پال و توماس ام دیش دریافت شدند و منتشر شدند، اما در این میان نوشته آسیموف قبول نشد! آسیموف هم اثر را در مجله فانتزی و علمی تخیلی در سال بعد چاپ کرد.

تصویری که باید بر اساس آن داستان کوتاه نوشته می‌شد، اثر M.C. Escher بود و Bond of Union نام دارد:

اسم داستانی که آسیموف نوشته بود‌ «Eyes Do More Than See» می‌تونین داستان رو به زبان انگلیسی تو این صفحه وب بخونین.

ادامه خواندن داستان کوتاه «کار چشم‌ها، فراتر از دیدن است» آسیموف