طراح طراحان جاناتان آیو

همین الان داشتم پادکست بریتیش کنسیل رو گوش میکردم و یه بخشی داره به اسم دوست داری چه کسی رو ببینی مرده یا زنده؟ و طرف گفت جاناتان آیو رو و شروع کرد گفت که جاناتان آیو طراح صنعتی شرکت اپل هست و آی پاد و آی مک رو طراحی کرده ولی نمیخواد مشهور باشه و دوست نداره شهرت رو … .من اسمش به گوشمم نخورده بود ولی برام جالب اومد که یه نفر بخواد تو عمرش آرزوش این باشه که جاناتان را از نزدیک ببینه …

220px-Jonathan_Ive_(OTRS)

به همین خاطر زودی رفتم سرچ کردم و اینم ویکی سر جاناتان آیو ، انگلیسی تباری که تو اپل کار میکنه و تو طراحی محصولات آی‌مک، مک بوک پرو، مک بوک ایر، آی‌پاد، آی‌پاد تاچ، آی‌فون، آی‌پد و آی‌اواس ۷ همکاری داشته. دو بار رتبه امپراتوری بریتانیا بهش تعلق گرفته یه بار درجه فرمانده و یه بار هم به درجه شوالیه رسیده، اپل هم تو کنفرانس WWDC13 لقبش رو به نایب رییس ارشد بخش طراحی صنعتی به روز کرده،

برای ساخت آی پد نسل دو رفته پیش استاد شمشیر ساز و بعد اومده و قطعات و بدنه آی‌پد رو اونقدر تراش داده که هم کارای‌اش اوکی باشه و هم نازک‌ترین بدنه رو داشته باشه و … یا برای طراحی کامپیوترهایی با رنگ‌های شاد، میره و تو کارخونه های شیرینی فروشی میمونه تا از رنگها الهام بگیره و …

Jonathan Ive
Jonathan Ive

فقط اینکه خوب باید پیشرفت کنن و خوب باید بهترین باشن و یا به بهترین شدن برسن … با این دقت و ظرافت و مسئولیت پذیری و … مسلم هست که باید پیشتاز باشن، و ما ها کی میخوای بشیم همچون مهندسین و همچون طراحانی ؟ ما ها نه خود من ؟ رادیو گیک سری پیش در مورد وزنیاک بود یه مهندس واقعی و جاناتان هم یه طراح صنعتی واقعی . خوبه که همچین افرادی هستن و برای من خیلی امید ،انرژی مثبت و سازنده میارن و معرفی این افراد هم خوبه …

این معرفی جاناتان مسلمن خیلی کوتاه بود ولی اونقدر لذت بردم و انرژی گرفتم که خواستم این لذت رو همین الان منتقل کنم و شاید هم این معرفی بشه یه پست خوب برای نردو گرافی …

تو هر زمینه‌ای که هستیم عالی باشیم 🙂

انتقال ایمیل‌ها از یک سرور به سرور دیگر

حوب پیش میاد برا بعضیامون که بخوایم سرورمون رو عوض کنیم و احتمالن نیاز دازیم که ایمیل ها رو هم منتقل کنیم به سرور جدید ، منظور دیتای ایمیل‌‌هامون رو با تمام فلدرهایی که تو هاست مربوطه براش ساختیم و ….

قبل از تغییر NS دامنه‌، روی سیستمتون، تاندربیرد Thunder Bird رو نصب کنین و بعد از نصب و اجرا، از منوی راست بالا گزینه Preferences و سپس Account Settings رو انتخاب کنین، تو این پنجره پایین سمت چپ Account Action  و Add Mail Account رو انتخاب کنین. خیلی خوب آدرس ایمیل و پسوردش رو وارد کنین، به سرور کانکت میشه وبعد که انجام شد براتون دو تا گزینه میاره IMAP , POP3  که شما باید IMAP رو انتخاب کنین تا به صورت دو طرفه، تاندربرد و سرور مربوطه سینک بشه و تمام تغییرات و … رو در هر دو طرف اعمال کنه.و سپس Done 🙂

حالا تو پنل چپ تاندربرد میتونین اکانتی رو که آوردین ببینین و روش کلیک راست و Get Massage رو بزنین که تمام پوشه ها و ایمیل های اکانت رو از رو سرور میاره .

خوب این یه طرف قضیه بود . حالا میتونین NS رو عوض کنین و البته ممکنه چند تا میل این وسط از دست بره، وقتی مطمئن شدیدن NS هم عوض شده ،حالا باید ایمیلی که رو هاست جدید ساختیم هم Add کنیم رو تاندربرد به همین روش بالا ولی اگه آدرس هاشون یکی هست مثلن هر دوش هم [email protected] هستش قبل اینکه جدیده رو بیارین(اصلن تو این حالت نمیاد میگه همچین ایمیلی هستش) ، تمام پوشه های میل قبلی رو که تو لوکال هست یکی یکی drag and drop کنین مثلن روی اون Local Folder که پایین سمت چپ  هستش. بعد چک کنین که تموم پوشه ها و ایمیل‌ها رو آوردین . حالا دیگه نیازی به ایمیل قبلی نیست روش راست کلیک و گزینه settings و Account Action و سپس Remove Account.  حالا میتونین ایمیل جدید رو بیارین تو لوکال و وقتی آوردین از همون طریق بگیر و بکش فلدر ها و .. از Local Folder به اکانتتون ، ایمیل‌هاتونو منتقل کنین و تمام، یه نیگاه هم به انور بندازین و مطمئن شین که همشون رو منتقل کردین . اونور منظور ایمیلتون روی هاست .

و اگر هم آدرستون متفاوت هستش و فقط میخواین ایمیل ‌ها رو داشته باشین، همین کارهای بالا منهای انتقال فلدر ها به Local Folder و  Remove کردن  … اینجوری میشه که ایمیل جدید رو میارین رو لوکال و از قبلی Drag and Drop به جدید و تمام.

برای من که خیلی مفید و مهیج بود 🙂

بیگانه از آلبر کامو

خوب بعد دو هفته تاخیر تو معرفی کتاب 🙂

این کتاب رو تقریبن ۳۰ روز پیش خوندم شاید یه کم بیشتر دقیق خاطرم نیست.با شناسنامه کتابی که الان دستم هست شروع کنیم:

کتاب بیگانه از آلبر کامو ، نام اصلی : L’etranger ، ترجمه لیلی گلستان و انتشارات مرکز چاپ دهم.

بیگانه
بیگانه

داستان متکلم وحده هستش، درباره مردی به اسم مورسو، که مجرم شناخته میشه به خاطر اینکه همرنگ با مردم اطرافش نیست، مردی که تو تشیع جنازه مادرش گریه نمیکنه و این موضوع از طرف جامعه‌اش جرم محسوب میشه حتا سنگین تر از قتل …

متن قسمتی از کتاب:

اگر مرا توی یک تنه خشکیده  درخت بگذارند تا زندگی کنم و مشغله‌ای نداشته باشم جز اینکه کل آسمان را از بالای سرم تماشا کنم، کم کم عادت میکنم …

اسم کتاب روشه دیگه بیگنانه، یعنی کسی که با جامعه‌اش بیگانه هست و دلیل رفتار خیلی‌ها رو نمی‌دونه و اهمیتی به باورهای دیگران نمیده و …..

اصلن آلبر کامو محشره و همه کتاباشم از اون طرز تفکر و شخصیت خاصش هست.

اینفوگرافی استارت آپ ویکندها

خوب خوب، این هم از اینفوگرافی استارت آپ ویکند ها در طی این دو سال، از شهریور 91 تا حالا ، به همت کوچه سیلیکون .

sw-iran-v2 (1) ادامه خواندن اینفوگرافی استارت آپ ویکندها

قدرت کلمه

همین الان دارم این مطلب رو مینویسم ، یعنی تو ذهنمه و دارم رو این صفحه میارم، خوب دوهفته میشه شاید که چیزی ننوشتم 🙂

الان دارم به کلمه فکر میکنم ، کلمه هایی که پشت هم ردیف میشن و میشن یه جمله، میشن یه کتاب ، میشن یه شعر و ….. و مهم تر میشن اون چیزی که میخوایم برسونیم.

و چرا قدرت داره ؟ اصلن قدرت داره ؟ من که فکر میکنم قدرتمندترین … قدرتمندترین چی بگم ؟ بگم قدرتمند ترین چیزی هست که میشه باهاش حرف زد ؟ اگه نبود چی میشد؟ نمیدونم الان باید بگم قدرتمندترین چی ! ولی چیزی که برام واضحه اینه که قدرتمندترین هستش.

قدرت داره چون با همین کلمات یه عده مسلمون شدن و یه عده نشدن ، قدرت داره چون با همین کلمات به کسی که میخوایمش میگیم دوست دارم (بله میدونم عمل مهمه، تو عمل بایستی نشون داد)، قدرت داره چون با همین کلمات یه عده میشن سیاست مدار، میشن ریئس جمهور و … قدرت داره چون یه عده با آنگ کلمات یه عده میرن میجنگن، قدرت داره که صداوسیما دورتادورش حصاره ،قدرت داره که میان و یه سری کتابا رو ممنوع میکنن و یه سری فیلم ها رو و میشه سانسور … بله قدرتش زیاده و همه هم به این مهم رسیدن.

تو کتابایی قبلنا میخوندم که یه عده گوشاشونو میگرفتن تا قرآن رو نشون و مسلمون نشن !!! حالا هم وضع عوض نشده همونجوریاست، منتها قبلنا یه عده خودشون گوش خودشونو با دست میگرفتن تا نشنون، حالا یه عده میان دست رو گوش آدم میزارن، البته به راههای مختلف‌، جالب اینکه ماها هم میگیم اوکی محکم تر بزار دستتو تا هیچی نشنوم ، ادامه بده و همینجوری خوبه.

آره متاسفانه و یا خوشبختانه ، دردمون اینه که میدونیم قدرت کلمه رو و یه عده میان و آزادی بیان رو میگیرن که قدرت کلمه رو محو کنن،  قدرت کلمه هستا ولی وقتی فضای بیانش نباشه دیگه چه قدرتی؟ هان؟ و یه عده هم میان و چوب پنبه میکنن تو گوشمون، حالا به راههای زیادی …..

دست اونی که چوب پنبه تو گوشمون میکنه رو شاید نتونیم بشکنیم ولی خودمونم نمیتونیم این چوب پنبه ها رو درآریم ؟ همینطوری که تو پست دو تا قبل گفتم بشنویم و فکر کنیم .

بریم تو آینه نیگاه کنیم تا دشمن اصلی رو ببینیم.

بشنویم و فکر کنیم

این شنیدن خیلی مهم هست، خیلیا از ماها تاب و تحمل شنیدن حرفهایی که مخالف نظراتمون هستند رو نداریم! چرا؟
think
مثلن من میگم من رنگ مشکی رو دوست ندارم چون اکثرن، تو ماتم ها این رنگ رو دیدم (این مثال هست)، حالا یه نفر بیاد و بگه که نه نسرین، رنگ مشکی صلابت داره، من چرا باید جبهه بگیرم که نه تو اشتباه میگی و من درست میگم و یا نمیخوام دیگه صحبت کنم، واقعن چرا؟
چرا ؟ یکی از دلایلش تعصب های بیجا هست، الان نمیخوام بگم کلن تعصب داشتن بد یا خوب هست، شنیدن نظرات مخالف میتونه مارو به فکر بندازه و حتی ممکن هست به این نتیجه برسیم که، ای بابا من داشتم اشتباه میکردم ، حالا اشتباه کردن من در دوست داشتن یا نداشتن رنگ مشکی، شاید توفیر زیادی تو زندگی و ارزش های من نداشته باشه، ولی اگه موردی باشه که من به خاطر تعصب بیجا و جاهلیت، تا آخر عمرم راه اشتباه برم و تو دفاع یا حمله ارزش اشتباه وایسم چی؟

ادامه خواندن بشنویم و فکر کنیم

آخرین سخنرانی(معرفی کتاب)

میدونم روز نیست و شبه ولی همچنان یکشنبه هست و زمان معرفی یه کتاب.

عنوان: آخرین سخنرانی ، نویسنده : رندی پوش ،مترجم: نفیسه معتکف و انتشارات هو
آخرین سخنرانی
این کتاب درباره سالهای آخر زندگی یک استاد دانشگاه هست که به سرطان مبتلا شده و ازش دعوت میکنن که تو سخنرانی دانشگاه بیاد و تحت عنوان آخرین سخنرانی که تو دانشگاهشون باب شده بوده، سخنرانی ایراد کنه .
و البته حضار نمیدونستن که ایشون واقعن آخرین سخنرانیشون هست.
استاد کتاب که همین نویسنده کتاب هست (بله جناب رندی پوش) بیشتر از همه میخواسته برای بچه های کوچیکش یه تصویر از پدرشون به یادگار بزاره که بعدها بتونن با دیدن این فیلم سخنرانی و خوندن کتاب، پدرشون رو بشناسن.
رندی پوش
خوندن این کتاب از خیلی جهات لذت بخشه، این که چه هدفی پشت نوشتن این کتاب بوده و چه طور خودش و همسرش (جی)، با این قضیه کنار میان و اینکه تو سخنرانی ایشون چی میگن.
امیدوارم که وقتی بزارین و این کتاب رو بخونین. البته این کتاب رو یه دوست خوب برای من کادو داده . خیلی خوبه باب بشه که به هم کتاب کادو بدیم.

سلامت و شاد باشیم.