خب دقیق که خاطرم نیست فکر کنم دو سال پیش بود که یادگیری پایتون رو شروع کردم. البته اون موقع غیر از یکی دو تا برنامه کوچک پروژه خاصی باهاش ننوشتم. مهمترینش یه چیزی مثل یه ربات توییتری بود که موزیکهای در حال پخش یه کانال رادیویی رو توییت میکرد. چند وقت پیش در این مورد با پیام حرف میزدیم و با تشویق و حمایت پیامم، وارد یه چالش شدم. یعنی خودمون این چالش رو ایجاد کردیم و من واردش شدم.
چطوری؟ تا یک ماه ده تا پروژه رو کار کنم، پروژههای کوچیک و مستقل، ولی کاربردی. پیام یه پروژه تعریف کرد که خب یه بلاگ ساده بود. یه جورایی همین بلاگ خودم رو با پایتون و با استفاده از فریمورک جنگو نوشتم و پریروز تحویل دادم. البته به زودی با این وردپرس جایگزینش میکنم. هرچی باشه آدم باید نون بازوی خودش رو بخوره :))))))
دیروز پروژه جدید رو تحویل گرفتم، این یکی به تکههای کوچک تقسیم شده، که دیروز یک قسمتش رو تحویل دادم. انرژی خوبی گرفتم، راضی و خوشحالم 🙂
نکته خیلی جالب که تو این سه چهار روز گذشته توجه من رو دوباره جلب کرد این بود که یوتیوب خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردم خوبه، خوبه. تا جایی که یادم میاد چندین بار گفتم که یوتیوب عااالیه، در واقع آدمهایی که ویدئوهای آموزشیشون رو رایگان تو یوتیوب منتشر میکنن عالین، دم همشون گرم گرم.
نکته دیگه اینه که ظرفیت آدم بیشتر از اون چیزی هست که فکر میکنه. در واقع ما از تمام توانمون استفاده نمیکنیم، نمیخوام بگم الان من دارم از تمام توانم استفاده میکنم. اما خب همه کارهای قبلی که میکردم رو دارم انجام میدم و در کنارش این پروژهها رو هم میبرم جلو. شاید قبلن میگفتم باید از فلان کار بزنم یا چی یا چی ولی الان می بینم نه در واقع بازم وقت دارم. تازه آدم از انجام یه سری کارها انرژی میگیره و باعث میشه کارهای بیشتری انجام بده، مثلا دیروز قبل خواب یه داستان کوتاه هم خوندم، اسمشو بگم دیگه «دیوار» از سارتر.
آهان راستی، پریروز خواستم این بلاگ رو که نوشته بودم آپلود کنم که نتونستم. یعنی بعد کلنجار رفتن سر کانفیگ vps،نظرم این شد که deploy کردن خودش یه شغله :))))))))
سرور رو نتونستم کانفیگ کنم در واقع، طبق دستور العمل دیجیتال اوشن رفتما، ولی نشد. دیروز اصلن سمتش نرفتم. نظر خودم و پیام این بود که تمرکز و انرژی رو بذارم روی انجام پروژهها و دست آخر وقت بذارم برای کانفیگ سرور و آپ کردن پروژهها.
خب برنامه امروزمو تحویل بگیرم ببینم چطور میشه.
تا باد چنین بادا