پیام برای تولد امسالم برنامه سفر به قونیه رو چید 🙂 مرسی پیامم :** برا توضیح بگم که من خیلی مولانا و شمس رو دوست دارم. خب همین الان فهمیدم که من تو سفرنامه نوشتن هم خوب نیستم ولی مینویسم ببینم چی در میاد.
اول اینکه خیلی خوش گذشت، یعنی سفر بیشتر اوقات خوش میگذره، هر چند بستگی به دلیل، هدف از سفر،آدمش و همسفر/همسفرهاش داره. تو این سفر به من و پیام که خیلی خوش گذشت و امیدوارم هر کسی دلش سفر میخواد زودی براش مهیا بشه و بره.
خب ما (من و پیامم) تصمیم گرفتیم که یه سفر بریم شمال. دقیقن رامسر رو انتخاب کرده بودیم. تقریبن همون موقعها بود که فیلم خاطرات موتورسیکلت رو دیدیم و اون شور و هیجان سفر با دو چرخه، پیاده رفتن، جاده و دیدن آدمها دوباره تو ما غلیان کرد. تصمیم گرفتیم یه سفر هیجان انگیز داشته باشیم. مسیرمون مشخص شد، پیاده از انزلی به رامسر.
از Google Map استفاده کردیم، مسیرمون رو مشخص کردیم و میدونستیم که هر روز چند کیلومتر پیاده روی داریم و چند ساعت طول میکشه .
بعد شروع به سرچ کردیم که چیا برای سفر نیاز داریم. چه طوری وسایلمون رو تو کوله پشتی بذاریم. چند تا اینفوگرافی و پست خوندم و همینجوری لیستی که نوشته بودیم رو به روز میکردیم . یه سری چیزها رو خط میکشیدیم یه سری چیزها رو اضافه میکریدم .حتا یه سریشونو دو روز مونده به سفر خط زدیم، چون برنامه داشتیم بخرمیشون ولی جور نشد. مثلا به یه دوربین SLR نیاز داشتیم ولی ترجیح دادیم که با همین گوشی و تبلت خودمون عکس و ویدئو رو بگیریم . در حقیقت هدفمون این بود که وسایلی رو همراهمون ببریم که لازم و ضروری هستن.