اصلن و ابدن عنوان بهتری پیدا نکردم، آخه «جملات در زبانهای مختلف» چیه؟ فعلا با همین میریم جلو تا ببینم شاید موقع نوشتن این پست، چیز دیگه ای به ذهنم رسید و عنوان رو تغییر دادم.
خب دیروز من رفته بودم آرایشگاهی که قبلن نرفته بودم. گفتم وقت دارید برای شستن و سشوار مو، بهم گفتن پنج دقیقه منتظر باشید تا همکارمون کاری که دستش هست رو تموم کنه بیاد خدمت شما.
خلاصه پسرِ اومد و رفتیم که موهامو بشوره. از همون اولش داشت شوخی میکرد 🙂 برگشت گفت اون خانوم رو میبینی -اشاره به همکارش- گفت اون عاشق منه، از دستش آسایش ندارم. بلند گفت که همکارش هم بشنوه. همکارش شنید برگشت گفت آخه میشه؟ اصلا امکان داره همچین چیزی؟ به من نگاه میکرد میگفت که منم برگردم بگم نه مسلمن و این حرفها. من فقط میخندیدم و اینها بهم میپریدند، به شوخی. دختر به من گفت آخه این اصلا به من میاد، یعنی پسرِ بهش نمیاد، من چطور میتونم عاشق این باشم ؟؟ دیدم دخترِ جواب همکارش رو اونطور که باید نمیده، یعنی تو شوخی کم میاره، آخرش برگشتم گفتم بذار چند دقیقه خوشحال باشه. دختر گفت چی؟ دوباره تکرار کردم و بعد قاه قاه خندید. برگشت گفت تا حالا اینو نشنیده بودم«بذار چند دقیقه خوشحال باشه». به پسر گفت تو رو خورد کرد، باشه باشه من عاشقتم تو خوشحال باش :)) پسر هم خندید و گفت من اصلا خوشحال نمیشم هیچ، تازه ناراحت میشم. دخترِ گفت تا حالا نشنیده بودم، چقدر خوب گفت.
برای من عجیب این بود که همچین جملهای رو تو اینجور موقعیتها استفاده نکرده بودن و براشون خیلی خوش و باحال اومده بود. ما خیلی میگیم به طرف مقابل تو شوخی که آره تو خوبی خوشحال باش، تو کارت بهتره خوش باش و… اما اینها استفاده نمیکنن. برام خیلی جالب بود. خلاصه که حس میکنم جمله جدیدی برای موقعیت خاص وارد زبانشون کردم.
اهان، همین میتونه عنوان خوبی باشه، روزی که جمله جدید وارد زبان ترکی کردم.
حالا که دارم مینویسم دیشب هم خواب بسیار عجیبی دیدم از ارباب حلقه ها همراه ژان کلود ون دام و تریلی خوشگل قرمز. یَک بلبشویی بود یک بلبشویی بود بیا و ببین، اما خیلی خوب بود پر از هیجان بود.