تو ذهنم زنهای قد بلند و کشیده با پیراهنهای رنگی و دامنهای چین دار بلند در حال رقص هستن. ابروهاشون کشیده، بینیهاشون کشیده، سردی و غرور تو نیگاشون و اون لبخند سرد. چه قشنگه این چیزی که الان تو ذهنمه.
هیچی دیگه دارم آهنگهای آذری رو میگوشم و تصوراتم داره میرقصه. و اصلش این آهنگ و رقص با دایره است که چقدر خوبه
دیدی هرازگاهی خاطرههایی با جزئیاتش رو با شنیدن یه آهنگ بخصوص به خاطر میاری؟ جالبه نه؟ برای من که خیلی جالبه خیلی. مثلن چندین سال پیش حین کاری، بازیای، مکالمهای چیزی داشتی به فلان آهنگ هم گوش میکردی و این خاطره با اون آهنگ انگار ایندکس شده. بعد با شنیدن اون آهنگ، مغز میره اون جدول رو میکشه بیرون که بیا اینم متعلقاتش و اون خاطره رو با جزئیاتش به یاد میاری. یعنی موزیک باعث ثبت بهتر خاطره ها میشه؟ فکر نمیکنم هر چند من علمی تو این زمینه ندارم. اما پیچیده که نیست، موزیک به یادآوریش کمک میکنه اما چطور؟ نمیدونم. حالا با این فرض میشه درس رو با آلبوم خاصی خوند و موقع امتحان هندزفری بذاریم و اون آلبوم رو پلی کنیم و نتیجه رو ببینیم چی میشه؟ :)))))
یادم میاد سر درس تاریخ (سوم دبیرستان)، دبیرمون گفت چه راهی برای تدریس بهتر تاریخ سراغ دارین، بگین تا تستش کنیم. منم گفتم با تصویر، یعنی روی تخته سیاه نقاشی بکشین و با این روش تاریخ یاد بدین. خودش رو به نشنیدن زد یا چی نمیدونم چند بار مطرح کردم آخرش با خنده گفت من که نمی تونم بیام فتحعلی شاه رو براتون بکشم اینجا :)) گفتم من که منظورم اینجوری نیست. خلاصه من این روش رو خودم تو خونه تست کردم و سر امتحان هم وقتی گیر کردم از تصاویری که تو ذهنم ثبت شده بود استفاده کردم و نمره کاملی گرفتم. به دبیرمون گفتم که روی من نتیجه داد و من ۲۰ شدم. خودم میدونم که جواب دو تا سوال ۳ نمرهای رو با همون روش به یادم آوردم. ولی دبیرمون زیر بار نرفت و ترم بعدی هم اونجوری نرفت جلو و کار خودش رو کرد. حالا این رو تعریف کردم که تست کردن راه و روشهایی که به ذهنمون میرسه بهتر از تست نکردنش هست. مثل روش من، تاریخ سوم دبیرستان رو با شکل و اینهایی که برای خودم میکشیدم میخوندم و واقعن نتیجه خوبی گرفتم. حیف که اون چرک نویسها و نقاشیهای تاریخیمو نگر نداشتم.
بگذریم، بگذریم بریم موزیکمونو بگوشیم.