شبکه های اجتماعی زیادی هستن، بعضیاشون برای کار و بیزینس و بعضیاشونم برای ورزشکارا و دوست یابی و همسریابی و ….
بگذریم تو این بین یه شبکه اجتماعی معروفی هست به اسم Linkdin . یه سایت واسه متخصیصین جایی برای به اشتراک گذاری مهارتهای کاریمون رفع ابهامات کاری و شاید درخواست های همکاری.
ولی برای من که خیلی اتفاق افتاده پیشنهاد های عجیب غریبی تو این سایت به من میرسه از هموطنای عزیزم، ایمیل هایی مبنی بر اینکه اخلاق و روحیاتم رو بگم یا مثلن به چیا علاقه دارم و ….
منم معمولن بی جواب نمیزارم، شروع میکنم میگم که من مهارتهای کاریمو لیست کردم و اگه مورد همکاری هست میتونم در موردش باهاتون صحبت کنم، و معمولن هم جوابی دریافت نمیکنم.
به خودم میگفتم دیگه سراغ این سایت زیاد نمیرم و هر دو یا سه ما یه بار میرم یه سری بهش میزنم و درخواستهای کانکت رو بررسی میکنم و مواردی رو که مهارتهاشون ممکنه برام مفید باشه رو قبول و بقیه رو رد میکنم.
دیروز دوباره رفتم و 150 و خورده ای تو صف درخاستها بودن که بهشون رسیدگی کردم و به صفر رسوندمش. نتیجه ای که گرفتم امروز صبح 3 تا پیام از این سایت داشتم و هر سه یه چیز رو میخاستن “دوستی”.
من گفتم که معمولن بی جواب نمیزارم هیچ پیغامی رو، به هر سه تاشونم این جواب رو نوشتم :
فکر میکنم لینکداین یعنی جایی برای متخصص ها و کار کردن با هم. ولی ما ها همه جا رو اشتباه میگیریم و به خودمون اجازه میدیم خیلی راحت حریم ها رو بشکنیم.
متاسفم نه برای شما . برای این نوع طرز تفکر که همین باعث عدم پیشرفت ما هستش.
اگه دنبال دوست گرفتن و این …. بازیها هستین برین سایتهای دوستیابی رو سرچ کنین . موفق باشین
البته متن پیغام ها فرق داشت ولی همین جواب رو برای هر سه تا فرستادم.
ولی از این بین یه موردی بود که مکالمه بینمون جالب هست و عکسش رو اینجا میزارم :
البته هدف من آبرو ریزی نیست رو تمام عکسها علایم شناسایی رو پاک کردم. چه اسم ایشون و چه عکسشون.
اولین مکالمه :
ایشون نوشتن و من جوابشونو دادم . دوباره جواب دادن :
و منم جواب دادم و باز ایشون جواب دادن :
و جواب من :
و ایشون :
و
دست آخر ایشون :
نمیخام بگم ایشون تفکر بیمارگونه دارن یا من تفکر بیمارگونه دارم، میخام اینو بگم که مواظب مکالماتمون باشیم،
حرفی رو بزنیم که بتونیم بنویسیمش و ناراحت نشیم از رو شدنش ، اگه از اینکه حرفمون رو بشه ناراحت شیم یعنی خالص نیستیم یعنی چند تا رو داریم.
یکی باشیم نه چندتا .
: D نمیدونم چه بر سر اینا آوردین اینجوری تعریف تمجید رو با ناسزا قاطی کردن :دی
ولی یه نکته ای که همینجوری به ذهنم رسید !
این طرز تفکر به قول شما “مریض” ، نتیجه ی جامعه ی مریض دو طرفه (مذکر و مونث) است. پسرها مریضیشون رو از سرخوردگی های اجتماعی گرفتن متاسفانه.
توی متن تمام اینها اگه دقت کنین، واسه ی شما متاسفم بودن ( به قولی حس میکردن سر شما توی برفه!!) بد و بیراه نمیگن، سر خیلی از ماها تو برفه! به نظرم این حرف ها نتیجه ی عقده هاییه که از بچگی گلوشون رو فشار داده 🙂
لزومن تفکر فردی رو نمیشه به جمع غالب کرد، و معنی سر کسی تو برف بودن خیلی ممکنه متاوت باشه بستگی داره این حرف رو کی به کی بگه. ولی هدف من از این انتشار این بود که هر لحظه ممکنه حرفامون ثبتو ضبط و منتشر بشن پس واقعن باید طوری صحبت کنیم که بعدن نترسیم که جایی بگن فلانی فلان حرف رو زد. 🙂
راستی این عکسها مکالمه من با یک نفر هست . واسه بقیه رو منتشر نکردم. و هیچ چیز رو حذف نکردم به غیر از اطلاعات شناسایی این فرد رو .
🙂
فکر کردم آدمای مختلفی بودن اینا . آره درسته ممکنه این تفکر فردی باشه. اما من زیاد دیدم اینجور حرف زدنو. واسه همین میگم خیلی ها عقده ای شدن ( به قول معروف: حاجی… دیدم که میگم :دی )
به هر حال … 🙂 سرتم از تو برفا بیار بیرون خانم محترم :دی :دی
به نوشتن ادامه بده 🙂 ممنونم
ای بابا 🙂
حاجی سر من تو برف نیست ،
ادامه میدم واینمیسم میرم جلو 🙂
و ممنون از تو
بنده به شدت برای تفکرهای متحجری که هر فکری باز تر از خودشون رو به گوشتی دستشون بهش نمیرسه نسبت میدن انگ غرب زدگی بهش میزنن متاسفم.
توضیح زیادی نیاز نمیبینم چون ظرفیتی موجود نیست متاسفانه اما در همین حد بگم که من که شما رو نمیشناسم و نمیدونم در جه حوزه ای فعالیت میکنید اما در مورد تکنولوژی و ارتباطات بین آدما نمیشه اینطور تعریف کرد که چون لینکداین صفحه اولش از تفکر خودش یه ويژن نوشته و گفته که این شبکه برای اون تایپ آدمهایییست که شما تعریف کردن پس الزاما هم کسی نمیتونه از اون یکی خوشش بیاد و اگر این اتفاق توی فیسبوکتون افتاده بود و چون اونجا این دلیل رو نمیتونستین بیارین پس بحث به یک سمت دیگه هدایت میشد و حرکت اون آقا موجه بود من با این تفکر شدیدا مخالفم.
در آخر من نمیدونم شما توهین دیگه ای بیش از این نوع انشایی که جواب دادین در لفافه ی ادب اگر سراغ دارین به من هم بگین یاد بگیرم نخوام فحش بدم ولی بخوام بکوبم چطور باید این کار رو بکنم.
تفکر غربی تحجر نمیاره ابدن 🙂 ولی خوبه که همه جانبه فکر کنیم، تو خابگاههای اونا دختر پسرها با همن، خوب باشن خوش بگذره بهشون، اصلن ایجا هم اینجوری بشه 🙂 پیشرفت غربی ها به چشم من بیشتر میاد تا سایر مسایل، هر چند ممکنه به هم مربوط باشن.
و در نظر بگیرین که تفکر فردی به جمعی غالب نیست و این نظرات و تفکرات من هست ، و من ممنون هستم ازتون که وقتتون رو گذاشتین و پست رو خوندین 🙂
بالاخره انسان نقدپذیر پیشرفت میکنه.
اصلا از همون اولین پیام مشکل داشتن خودش رو بروز میده! آخه این چه طرز حرف زدنه!؟
هوالحق؛ سلام بر شما؛
اگر به منطق نوشتههای بالا ایمان دارید پس نباید جواب شخص را برای بار دوم به بعد میدادید. در رفتارتان و نوشته تناقض آشکار وجود دارد.
مینویسید که نمیخواهید دوستی برقرار کنید و به طرف هم اعلان میکنید ولی باز جوابشو میدید.
یاحق؛
1. حرف شما درسته، هر سرویسی برای هدف خاصی ایجاد شده. اشتباه گرفتن محیط ها با همدیگه غیر حرفه ای هست (اونم او شبکه اجتماعی متخصصین)
2. نمیشه انتظار داشت همه اینطور باشند، جامعه چه بخوایم و چه نخوایم همینه که میبینیم. – یاد یکی از قسمت های سریال Friends میوفتم:
چندلر با دختری که براشون پیتزا میاره بل بل زبونی میکنه. با وجود نگرانی چندلر، مانیکا که متوجه میشه میگه اشکالی نداره، میدونم قصد بدی نداری، منم اینکارو میکنم. اینجا حرف چندلر قسمت اصلیه؛
چندلر: “برای خانم ها فرق داره، وقتی یه دختر با یه پسر flirt میکنه، پسر با خودش میگه، بلاخره یه دختر پیدا شد که میخواد با من بخوابه! ”
مانیکا: “واقعا؟ اما اینکه رقت انگیزه!”
چندلر: ” آره، و آره”
مانیکا: “و همه ی مردها اینطورن؟”
چندلر: “همه ی مردهای اینور دنیا، تا وقتی شب بشه بخوابن، مردای اونطرف دنیا تو چین پا میشن و دقیقا به همین شکل رفتار میکنن”
خوب این یه طنزه، نمیشه گفت همه ی مردها در تمام لحظات زندگیشون اینطوری هستند. اما میشه گفت هر مردی حداقل یبار اینطوری بوده، و اکثر مردها گاهی اینطوری هستند. طبیعت رو نمیشه انکار کرد. نتیجه میلیون ها سال تکامل.
* منظورم اینه که رفتار اینشون کاملا غیر حرفه ای و نا صحیحه، اما با توجه به جامعه میشه دید خارج از نرم نیست.
3. چیزی که نظرم رو جلب میکنه، اینه که، آیا وظیفه ی ماست که دیگران رو تربیت کنیم؟
شما با رفتارتون و پاسخ های مکرر، وارد یک نزاع شدید. آیا به این امید که طرف مقابل متوجه اشکالی بشه و در پی رفع اون ایراد تلاش کنه؟ شاید بشه گفت رفتاری انسان دوستانه (هر چند ناخوشایند) به نظر میرسه، اما مهمتر از همه کاملا بی فایدست. واقعا نمیشه تصور کرد که صدای بیدارگری باشید برای دیگران.
و یا آیا این نزاع به گونه ای یک حس درونی (یا حتی نیازی) رو برطرف میکنه، شاید یک مهر تایید که شما با این رفتار به شخصیت و رفتار خودتون میزنید.
منو به فکر میندازه.
نمیگم کار درستیه، اما من معمولا اینجور پیام هارو نادیده میگیرم. اگر طرف مقابل خودش نمیدونه که در چه محیطی چه حرفی میزنه، چه نیازی به پاسخ من داره؟
وظیفه ما تربیت بقیه نمیتونه باشه حودمون اولویت بیشتری داریم برای تربیت خودمون. ولی من ندید نمیگیرم اولشم گفتم من معمولن جواب میدم البته معمولن. و هدف من تربیت اشون نبود فقط ابراز نارضایتی و اینکه ایشون در نظر بگیرن که همیشه قرار نیست لبخند ببینه بعضی ها باید نارضایتی رو ببینن .
اعتقاد دارم نباید همیشه ساکت موند و راخت رد شد.
نباید شما حساسیت نشون میدادید. توی هر کجا هر نوع آدمی وجود داره و نباید انتظار داشته باشیم همه روی خط مستقیم پیش برن. اما میتونیم خودمون رو کنترل کنیم. یعنی اگر با روحیات ما همخوان بودن باهاشون چای بنوشیم و گرنه بزاریم به حال خودشون باشن.
برای این سناریویی که شما گفتید بهترین واکنش بیاعتنایی بود. وقتی بفهمه جایی که اومده جایی نیست که باید باشه پس خودش بیرون میره.
به عقیده من بگذارید اجتماع اونها رو طرد کنه. این واکنش شما خودش یک نوع توجه بود.
اعتقاد دارم نباید همیشه ساکت موند و راحت رد شد. ولی بیشتر منظورم این بود که باید طوری بنویسیم که ترسی از رو شدن مکالماتمون نداشته باشیم . این برام ارزش بود نه تربیت ایشون و ….
آره، درست میگی. اما من بازم ترجیح میدم سکوت کنم. بجای بحث کردن تو اینطور مواقع. D: شاید این ناراحتی های کوچیکمو روی هم جمع کنم و بعد یروز منفجر بشم، یه رگبار بردازم بیوفتم بجون ملت 🙂
جدا از شوخی، فکر میکنم جواب دادن یا ندان به اینگونه برخورد ها یک ویزگی شخصیتی هست که احتمالا قابل تغییر نیست. (یا به راحتی نیست) یکی میگه سکوت میکنم و اگه قرار باشه بفهمه خودش میفهمه، و یکی میگه باید یچیزی گفت و عکس العملی نشون داد تا … به هرحال نتیجه نهایی یه چیزه و در طرف خودمون هم رضایت خودمون ملاکه.
«حرفی رو بزنیم که بتونیم بنویسیمش و ناراحت نشیم از رو شدنش ، اگه از اینکه حرفمون رو بشه ناراحت شیم یعنی خالص نیستیم یعنی چند تا رو داریم.»
این پاراگراف خیلی عالی بود!