فصل اول شهر طلا و سرب رو چند روز پیش منتشر کرده بودم، ولی تو وبسایتم همین چند دقیقه پیش پست رو نوشتم. خب پیام جانم لطف کرد و فصل دوم کتاب شهر طلا و سرب رو صوتی کرد، مرسی عشقم :* .
خب پروژه کتاب خوانی همچنان ادامه داره، و اینبار کتاب دوم سهپایهها یعنی «شهر طلا و سرب» رو انتخاب کردم. کتاب اول که عنوانش بود «کوههای سفید» رو میتونین با دنبال کردم برچسب «کتاب صوتی کوههای سفید» بخونین، و خب تو کانال تلگرام و انکور هم هست. این کتاب رو همراه پیام صوتی میکنیم، یک فصل من یک فصل پیامی و اینجوری.
به پیشنهاد پیام فایل صوتی کل این کتاب قراره با یک آهنگ شروع و با یک آهنگ تموم شه، نظر من این نیست، اما ایندفعه به میل پیام میریم جلو و عالی هم هست، من مشکلی با این تغییرات ندارم 🙂
بعد اینکه پیامم از من خواست که بنویسم، تازه شروع کرده کتاب صوتی کردن رو و مثل من خوب نیست، اما خب منم خوب نیستم :)))) بنظرم بحث راحتی و تجربه است، من الان 6 سال میشه (وااااااو :))) ) که داستان و کتاب صوتی میکنم، سعی نکردم توش حرفهای باشم، فقط رفته رفته راحتتر و روونتر میخونم همین، و همیشه سعی کردم خودم باشم بازم همین. حالا بگذریم.
من از پیامم تشکر میکنم که این کار رو با من دنبال میکنه و مطمئنم چیزهای خوبی پیش میاد 🙂 هدف این هست که برای چند دقیقه خوش بگذرونیم :)
خب بریم فصل اول که من خوندم: سه نفر انتخاب میشوند.
من زیاد حرف نزنم و یکراست بریم سراغ این داستان. یه معرفی کوتاه از داستان و کتابش بریم اول:
کتاب: حفرههای تاریک لونا، نویسنده: هاینلاین (یکی از نویسندههای بزرگ ژانر علمی-تخیلی)، مترجم : الهام حقپرست، انتشارات: تندیس و همین دیگه همین. آهان و اینکه اسم اصلی این داستان «Rebellion on the Moon» بوده و دسامبر ۱۹۴۹ تو مجله American Legion چاپ شده بود. بعدن اسم این داستان رو عوض میکنن به The Long Watch که میشه کشیک طولانی.
گفته بودم سر یک هفته فصل دهم را هم تموم میکنم و تونستم انگار. خب کتاب کوههای سفید جان کریستوفر رو صوتی کردم و تموم شد. البته خب کوتاه بود اینم هست. اما خیلی قشنگ بود، من خیلی خوشم اومد. دوست دارم بقیه مجموعه سهپایهها رو هم صوتی کنم، حالا ببینیم چی میشه.
بالاخره ضبط کردم. اینم فصل ۸ام از کتاب کوههای سفید از جان کریستوفر. خیلی دوست دارم تا پایان 2019 دو فصل باقیمونده رو هم بخونم و تموم کنمش، ببینم چطور میشه.
اینم فصل ۷ام از کتاب صوتی کوههای سفید جان کریستوفر، بالاخره ادیتش کردم. البته این بالاخره اشاره به زمان طولانیای نمیکنه، دیروز ضبط کردم و امروز وقت شد برای ویرایش کردنش و تمام.