داشتم یه پادکست گوش میدادم راجع به کوهها و کوهنوردی و اینها که چیز قشنگی شنیدم. رفتم راجع بهش سرچ کردم، خوندم و با خودم گفتم باید د رموردش بنویسم و اینجوری شد که دارم این پست رو مینویسم.
بین مرز افغانستان و پاکستان یه رشته کوه هست به اسم هندوکش، با طول تقریبی 800 کیلومتر. اسم دومین قله بلند این رشته کوه، که میشه بلندترین قله تو افغانستان، نهشاخ یا نوشاخ یا نوشک هست. این قله 7492 متر بالاتر از سطح دریاست. بلندترین قله این رشته کوه هم اسمش تیراجیمر هست که تو خاک پاکستانه. چرا اول اسم دومین قله بلند رو گفتم؟ چون داستان در مورد نوشک هست.
قله نوشک رو اولین بار سال 1960 یه گروه کوهنوردی ژاپنی فتح کردند. بخاطر گروه تروریستی طالبان این کوه برای ۳۰ سال یه جوری ممنوعالورود شده بود. بعد سال 2009 افغانها -مردهای افغان- به این قله صعود میکنند تا میرسه به 2018 که حنیفه یوسفی که میشه اولین زن افغان که به قله نوشاخ صعود کرده. حنیفه اون موقع 24 سالش بود.
حنیفه مثل خیلی دخترها و زنهای افغان باور داشته که نمیتونه درس بخونه و ورزش کنه، با اینحال تو سن 24 سالگی به بلندترین قله کشورشون صعود میکنه.
حنیفه یوسفی تو افغانستان و کابل بدنیا میاد. خانوادهاش تحصیلات نداشتن، باور و نیازی بهش هم نمیدیدن و بهمین خاطر حنیفه رو مدرسه نفرستادن. حنیفه به جای مدرسه رفتن، مشغول کار نظافت و تمییز کردن میشه تا اینجوری به خانوادهاش کمک کنه.
حنفیه میگه وقتی دخترهای دیگه رو میدیدم که میرفتن مدرسه، با خودم میگفتم که دوست دارم منم برم مدرسه، و بعد با خودم میگفتم نه حنیفه تو مثل اونها باهوش نیستی که بری مدرسه، حتا اگه تلاش کنی به سطح اونها نمیرسی.
حنیفه رو تو سن 14 سالگی میفرستن به بردهگی یه مرد مسن تو پاکستان. از نوشتن کلمه ازدواج اینجا خوشم نمیاد. از بیخ اشتباهه، بچه 14 سالش بوده! میفرستنش بره پیش یه مرد دیگه که سرویس جنسی بده و خونه رو تمییز کنه و غذا بپزه! این اسمش ازدواج نیست، کودک آزاری و بردگی برای این شرایط مناسبه. بیشرفهای کثیف.
خلاصه، خوشبختانه این کثافتی که توصیف کردم فقط 2 سال طول میکشه و بعد حنیفه جدا میشه و برمیگرده کابل پیش خانوادهاش.
بعدش توسط یک دوستی به Ascend افغانستان معرفی میشه که توسط سازمان Ascend Athletics آمریکایی اداره میشد. حنیفه سال 2016 وارد این گروه میشه، در حالیکه اسم یخشکن یا کرامپون به گوشش نخورده بود و یه دونه دراز نشست هم نرفته بود. با اینحال سال 2017 تو ماراتون شرکت میکنه، و بعد از ماهها تمرین عضو تیم کوچکی میشه که میخوان به قله نوشک صعود کنن.
این برنامه سال 2015 توسط Marina LeGree شروع میشه. مارینا اون زمان عضو ناتو بود، و قبلا برای سازمانهای توسعهای افغانستان کار کرده بود. LeGree میگه شاهد رفتارهای تحقیر آمیز بیرحمانه زنان افغان توسط مردهای افغان بوده و همین باعث شد برنامه توانمندسازی زنان رو از طریق کوهنوری و آموزش رهبری شروع کنه.
مارینا یه جا میگه «من فکر میکردم که نیاز به چندتا زن bad ass داریم که بتونه مردم رو کمی ساکت کنه». «زمانی که ایده این برنامه رو داشتم تو کابل زندگی میکردم، و اغلب میرفتم با تیم بسکتبال زنان افغان، بسکتبال بازی می کردم. اونها بخاطر ناآرامیها، تو رفت و آمد مشکل داشتند و پسرها مسخرهشون میکردند، بعد مجبور شدن بخاطر ظاهرشون با گارد محافظتی روبرو بشن.» (bad ass رو باید مینوشتم خفن، نمیدونم معادل براش پیدا نکردم تو ذهنم و همون بد-اس نوشتم.)
«این نمونهای از چیزی هست که زنان افغانستان هر روز باهاش روبرو میشن. تمسخر و آزار مداوم. این باعث شد من بخوام به اونها کمک کنم که کاری رو انجام بدن که اکثر مردها نمیتونن.»
سال 2015 اولین گروه زنان که بین 15 تا 22 سال داشتن تو این برنامه شرکت کردن. یه راهپیمایی 17 روزه از سه قله بلند منطقه بود.
LeGree گفته بود که دختران گروه اکثرا دنبال فرشتا ابراهیمی بودن، فرشتا هماهنگ کننده پروژه بود. فرشتا رنج و فقر زیادی کشیده بود و رنج زنان افغان و مشکلاتشون رو بخوبی درک میکرد.
سال 2016 طالبان کثیف به دانشگاه آمریکایی افغانستان حمله می کنه. ابراهیمی و دوستش دانشجوی اون دانشگاه و موقع حمله نزدیک به افراد مسلح بودن. تو این حمله 12 نفر کشته میشن که دوست فرشتا ابراهیمی هم از جمله کشتهشدگان بود.
حنیفه یوسفی بهمراه فرشتا ابراهیمی و دو نفر راهنما و بقیه اعضای تیم، صعود رو شروع می کنن. از نظر حنیفه این برنامه یه حرکت در جهت برابری جنسیتی تو جامعه تحت سلطه مردها بود. حنیفه تو مصاحبهای گفته بود «صعود به نوشک بسیار سختتر از کوههای دیگری بود که صعود کرده بودم. اما من مدام به خودم میگفتم بلاخره این لحظهای است که دختر افغان میخواد به قله برسه.»
«من این کار رو برای تک تک دختران انجام دادم. دختران افغانستان قوی هستند و همچنان قوی خواهند بود.»
حنیفه در طول راه دچار سرمازدگی تو انگشت پا و بیماری بخاطر ارتفاع شده بود. خیلی خسته بود و فکر می کرد نمیتونه انجامش بده، اما مصمم بود که انجام بده.
بیماریش بخاطر ارتفاع باعث میشه که از کمپ 2 به کمپ 1 برگردن. یک شب استراحت میکنن تا فرداش دوباره به کمپ 2 برن. حنیفه تو مصاحبهای میگه دوست داشتم گروهی صعود کنیم، زنان دیگری هم تو قله کنار من باشن، اما وقتی تصمیم گرفته شد که من تنهایی برم خوشحال بودم که هنوز یک زن افغان برای بالا رفتن از این کوه تلاش میکنه. (هم تیمیها خسته بودن و ارتفاع براشون مشکلساز شده بود، آمادگی لازم رو نداشتن)
صبح ساعت 9 از کمپ 2 حرکت کردن و وقتی نزدیک قله بودن حنیفه خیلی خسته شده بود. رهبر اعزامی بهش میگه میخوای ادامه ندی تا همینجا هم خیلی بالا اومدی و میتونی پرچم افغانستان رو بالا بگیری و عکس میگیریم. بعد گفتن اون قله است، میخوای بری؟ حنیفه میگه آره و به آهستگی ادامه راه رو میره. ساعت 7:10 بعدازظهر به قله میرسن. حنیفه میگه خیلی خوشحال بودم و احساس میکردم همه دختران افغان این قله رو فتح کردن.
فرشتا ابراهیمی تو مصاحبهای گفت: « این موضوع رو ۴ روز از رسانهها مخفی نگرداشتیم تا ببینیم خود حنیفه و خانوادهاش چه تصمیمی میگیرن. حنیفه به خاطر مسائل امنیتی نميدونست که میخواد این موضوع رسانهای بشه یا نه. حنیفه سهشنبه برگشت خونهشون و ما روز شنبه اخبار رو پخش کردیم. روزنامه نگاران و رسانه ملی افغانستان با مارینا تماس گرفته بودند که خبر را پوشش بدن. اما برای حفظ حریم خصوصی حنیفه یوسفی خبر فقط تو رادیو و فیسبوک منتشر شد. رسانهها از او خواستند به تلویزیون برود ولی او قبول نکرد.»
حنیفه تو مصاحبهای میگه: « من از نام کاملم استفاده کردم، میخواستم مردم نام کامل من رو بدونن. من به خودم افتخار میکنم و در عین حال میخواستم مشخص شود که یک زن افغان به این قله صعود کرده.»
«حضور در نوشک برام مهم بود چون می خواستم صدایی برای زنان افغان باشم و نشون بدم که زنان افغان میتونن کارهای مثبتی در کشورمان انجام بدن. من هم برای خودم انگیزه داشتم. من در پاییز 2017 به نپال رفتم. وقتی با نپالی یا سایر کوهنوردان بین المللی آشنا شدم، آنها بسیار تعجب میکردند که زنان کوهنورد افغان وجود دارند، از ملاقات ما بسیار خوشحال و هیجان زده بودند. من تشویق شدم و الهام گرفتم و می خواستم کوهنورد شوم.»
حنیفه از وقتی وارد این گروه شده بود، خوندن و نوشتن هم یاد گرفت و مسئولیتهای دیگهای تو گروه داشت.
حنیفه عزیز امیدوارم هر جا هستی امن و شاد و سلامت باشی و راهت ادامه داشته باشه. امیدوارم زنهای قوی و قدرتمند و با اراده و آزادی طلب و برابریخواه تو افغانستان و ایران و بقیه کشورها بیشتر و بیشتر شن. لعنت بر طالبان.
دست آخر وقتی کاری برای انجام دادنش به آلت جنسی نیاز نداره، دیگه زن و مرد نداره و هر کسی بخواد و قادر باشه و یاد بگیره و تمرین کنه میتونه اون کار رو انجام بده.