Ladies and gentlemen, live long and watch Doctor Strange

اگه فکر می‌‌کنین که فیلم «End game» شاهکار سینماست، درست فکر می‌کنین، اگر که نه خب اشتباه فکر می‌کنین و امیدوارم به راه راست هدایت بشین. نکته اینجاست که اشتباه فکر می‌کنین که شاهکاری رو دست «end game» نمیاد، این شما و این تریلر فیلم عزیز دلمون Doctor Strange in the Multiverse of Madness:

قلبم از هیجان به درد اومد، صدای پروفسور اگزاویه رو شنیدید – Illuminati ؟؟ امکان‌ش هست آيرن‌من با بازیگری رابرت رو رو دوباره ببینیم؟ واندا ویژن رو کنار هم بازم می‌بینیم!! این همه هیجان با یه تریلر، به فکر سلامتی قلب ماها نیستن اینا؟ :))))) عالی بود عااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییی واااااااااااااااااااااااااااااااای چیکار میکنه با ما این مارول استودیوز. اینقدر ازشون متشکرم که حد و حساب نداره. دست مریزاد به تک تک عوامل کیمک‌های مارول و استودیو مارول. مرسی بندیکت عزیزمون :* مرسی از همه‌شون اشکم در اومد والا.

هدف کوتاه مدت زنده موندن تا 6 می هست و بس.

این رو 30-40 بعد از انتشار دارم اضافه میکنم: نیک که بنگریم مارول استودیوز برای ولنتاین این تریلر محشر رو بهمون کادو داد. قلب قلبی شدیم من و پیامم :****** واقعن پیام چه کادویی میتونه بهم بده الان دیگه؟ سخت شد برات پیام جون :)))) :******

نامزدهای بالفطره

یه دیقه رفتم دو تا چای دبش بریزم بیارم بنوشیم، تا برگشتم پیام گفتم بیا نسرین بیا نامزدهای اسکار رو اعلام کردن.

جا داره دست آکادمی اسکار رو به خاطر انتخاب های زیباشون تو بخش جلوه‌های ویژه به گرمی و صمیمت بفشاریم که هر کدوم انتخاب بشن باعث خوشی و خوشحالی ماست، البته به No time to die ارفاق می‌دیم ایندفعه :))

البته که بندکیت عزیزمون و آندرو گارفیلد گوگولی‌مون بخاطر بازی‌های محشرشون -اتفاقن هر دو فیلم هم عالی بودن هم تیک‌تیک بوم و هم قدرت سگ- نامزد میشدن، و بله نباید بازی ویل‌ اسمیت تو فیلم خوب «کینگ ریچارد» رو از قلم بندازیم. اما خب بلاخره من یه مارولی هستم و دوست دارم یکی از دو تا عزیزامون اسکار رو ببرن و باعث خوشحالی من بشن :)))

خب خب برسیم به تعجب بزرگ‌مون، کریستین استورات!!! واو نامزد اسکار برای بهترین بازیگر زن شده؟ این آدم اینقدر بی‌روح و سرد و یه‌جوری بازی میکرد همیشه که آدم میگفت یه ذره بهش غذا بدید شاید گرسنه‌ است حال نداره. و همین حال خستگی‌‌ش و اینها باعث شد که تو فیلم «اسپنسر» خوب بازی کنه. یعنی بنظرم بازی نکرد، خودش بود یه جورایی.

لیست نهایی برندگان اسکار رو از نظر حضرت خودم و حضرت پیام دو سه هفته بعد اینجا مي‌نویسم، که آکادمی اسکار بتونن بهتر و دقیق‌تر تصمیم بگیرن.

چطور بدون لاگین کردن از شبکه‌های اجتماعی بازدید کنیم

اوه عنوان چقدر طولانی شد! :)) باید روش فکر کنم یه عنوان بهتر انتخاب کنم… نمیدونم مثل «چطور بدون دعوت بریم مهمونی» البته این مثل اون نیستا. کی فهمید «این» و «اون» به چی ارجاع میشه؟ (خنده بلند و ملیح). حالا از این حرف‌ها که بگذریم بریم ببینیم جدن چیطور میشه.

خب بر حسب نوع سوشیال نتورک، راههایی هست که بشه بدون لاگین کردن، و بهتر حتا بدون داشتن اکانت، به حساب یا اکانت یکی دیگه سر زد. اگه دارید فکر می‌‌کنین که چرا باید اینکار رو بکنین؟ خب من فکر می‌کنم آدم یه سوال داره و براش دنبال جواب می‌گرده، پس اگه این سوال رو ندارین یعنی بهش نیاز پیدا نکردین و براتون مسخره میاد. خب هنوز دیر نشده برید یه پست بهتر بخونین و یا بیاین این داستان زیبا رو با صدای زیبای من گوش کنین «کار چشم‌ها، فراتر از دیدن است» :))))) میتونین هم گوش نکنین و بگین : نمیدونم چرا آدم به همچین چیزی نیاز پیدا میکنه، ولی بذار ببینیم چطور میشه شاید بد نشد.

خب حالا که خیلی اصرار می‌کنین و هنوز دارین این پست رو میخونین چندتا دلیل بگم (اینجا پیام داره به من میگه نسرین اینها چیه داری مینویسی :)))) پستت رو بنویس دختر دو پاراگراف شده و هیچی ننوشتی رسمن هاهاهاهاهاهاهاها )… با تشکر از پیام به خاطر میان پست -میان برنامه- :

1- شاید فکر میکنین که الگوریتم‌های درهم تنیده یا آپشن‌‌های شبکه‌های اجتماعی یه جورایی مشخص کنن که کی از پروفایل کی بازدید کرده.

2- شاید میخواین از پروفایل کسی بازدید کنین، ولی اصلا اکانت نساختین و دلتون نمیخواد بسازید.

3- شاید اکانت دارید و لاگین هم کردید ولی می‌گرخین که یکهو دست‌تون بخوره به لایک و ریتوییت و ال و بل و مشخص شه.

4- شاید شغل‌تون ایجاب میکنه، البته این گفتن نداشت که :} (این کاراکتر همین خنده با زبون بیرون افتاده است. دارین امتحان می‌کنین نه؟ :)))) )

و اما چطور؟ خب دونه دونه سه چهار تا از شبکه‌‌های اجتماعی رو که بیشتر ازش استفاده میشه رو انتخاب کنیم و بریم جلو:

توییتر:

کافیه روی مرورگر بنویسین: twitter.com/USERNAMETARAF . اگه کسی پروفایل‌ش پرایوت یا شخصی باشه، یعنی فقط follower‌هاش بتونن بخون‌نش، این روش جواب نمیده. مسلمن لاگین کردن هم جواب نمیده، مگر اینکه از دنبال‌کننده‌های این اکانت باشین (می‌خواستم بنویسم این آدم، دیدم بعضی‌هاشون آدم نیستن آخه، ربات به کنار، آدمیزاد بودن هم هست آخه).

ممکنه این حساب قبلا پابلیک بوده پس میشه با سرویس‌های دیگه‌ای مثل Archive.is و Archive.org ببینین که قبلن این یوزرنیم چیزی ازش رکورد یا ثبت شده یا نه. ممکنه عکس پروفایل رو ببینین، توییت‌های که پابلیک زده رو ببینین و ادامه داستان.

یکی دیگه از گزینه‌‌های روی میز، جستجو با انواع موتورهای جستجوهِ (درست نوشتم؟ هر بار روش نوشتن‌ها رو ملت عوض میکنن، هستش چش بود؟) کافیه username رو مثلا تو گوگل سرچ کنین و ببینین چه چیزهایی میشه ازش پیدا کرد.

یکی دیگه هم اینکه، اگه حساب پرایوت باشه، برید تو توییتر‌- اپ وب یا موبایل – تو قسمت search یوزرنیم طرف رو وارد کنین. اینجا می‌تونین ببینین که چه آدم‌هایی ریپلای زدن و موضوع بحث چی بوده و اینها.

ادامه خواندن چطور بدون لاگین کردن از شبکه‌های اجتماعی بازدید کنیم

در دریای Wordle

خب تنور بازی wordle همچنان داغه، گفتم خب این وسط چیز مرتبطی بنویسم. چند وقت پیش توییت samy kamkar رو دیدم از اینکه بهترین کلمه برای شروع این بازی ALTER است و چطوری با regex به این کلمه رسیده:

samy kamkar رو احتمالن از کرمی (worm) که برای Myspace نوشته بود می‌شناسین. اگه نمی شناسین یکی از بهترین بیوگرافی/مصاحبه‌ ازش رو می‌تونین تو پادکست Darknet Diaries بشنوید، اینم لینک به اپیزود Samy، قسمت 61‌ام.

لینک به توییت قسمت ۶۱ پادکست

پادکست Darknet diaries رو اگه بخوام معرفی کنم، همین تعریفی که جک ریسایدر (سازنده/هاست/تولید کننده این پادکست) نوشته رو می‌نویسم :« داستان‌های واقعی از سمت تاریک اینترنت». این داستان‌های واقعی رو هم خود صاحب داستان میاد تعریف میکنه، یعنی جک باهاشون مصاحبه می‌کنه :).

اگه گوش کردید و دوست‌ش داشتید، اگه بخواین می‌تونین دونیت کنین 🙂 عکس زیر لینک شده به صفحه دونیت.

اگه خواستین دونیت کنین به پادکست دارک‌نت دایریز

هدف از نوشتن این پست نشون دادن ایده باحال Samy و خب صد البته معرفی این آدم باحال به کسایی که شاید نشناسنش بود و یکی دیگه پادکست Darknet Diaries که از پادکست‌های خوب روزگاره. اگرنه بازی wordle مثل 2048 یه ذره دیگه از تب و تاب میوفته.

عنوان رو نوشته بودم «عروس دریایی در دریای Wordle» بعد به پیام گفتم بنظرت جذاب‌ترین موجود تو دریا چیه؟ پیامی گفت از اختاپوس بهتر نداریم. بعد نوشتم «اختاپوس در دریای wordle». پیام گفت متوجه عنوان نمی‌شم، منظورت چیه؟ گفتم خب تو دریای wordle به چیزهای بهتری هم میشه رسید، یکی همین ایده Samy، و اینکه به ذهنم رسید که این پست معرفی (برای کسایی که شاید نشناسنش) بنویسم. یعنی تو این دریا به چیز بهتر برسم. خلاصه دیدم دارم عنوان رو توضیح می‌دم و خب این نشونه خوبی نیست دیگه :))) به همین خاطر عنوان رو نوشتم «در دریای wordle».

پایان بندی روان

داستان کوتاه «کار چشم‌ها، فراتر از دیدن است» آسیموف

دیشب بعد شام به پیام گفتم امشب قبل از اینکه بخوابم می‌خوام یا یه ویدئو کوتاه ضبط کنم یا یه داستان کوتاه. گپ زدیم یه ذره با هم و دست آخر دیدم دلم برای ضبط یه داستان کوتاه تنگ شده.

موبایلم‌ رو برداشتم و شروع کردم به جستجو «داستان کوتاه از آسیموف». تو نتیجه جستجو رسیدم به یه پستی از وب‌سایت ۱پزشک. لینک رو باز کردم و نشستم اولش‌ رو خوندم، برام جالب اومد و گفتم پیامی اگه وقت داری این رو بخونم برای دوتامون. خلاصه که خیلی خوشمون اومد و گفتم همینه، من برم که ضبطش کنم.

یه توضیح کوتاه که اینم از خود وب‌سایت ۱پزشک اینجا بیارم خیلی بهتر میشه:

در سال ۱۹۶۴، مجله پلیی‌بوی، از چندین نویسنده علمی تخیلی نویس خواست که بر اساس یک تصویر، داستان‌های کوتاهی بنویسند. آثار نویسندگانی مانند آرتور سی کلارک، فردریک پال و توماس ام دیش دریافت شدند و منتشر شدند، اما در این میان نوشته آسیموف قبول نشد! آسیموف هم اثر را در مجله فانتزی و علمی تخیلی در سال بعد چاپ کرد.

تصویری که باید بر اساس آن داستان کوتاه نوشته می‌شد، اثر M.C. Escher بود و Bond of Union نام دارد:

اسم داستانی که آسیموف نوشته بود‌ «Eyes Do More Than See» می‌تونین داستان رو به زبان انگلیسی تو این صفحه وب بخونین.

ادامه خواندن داستان کوتاه «کار چشم‌ها، فراتر از دیدن است» آسیموف

چرا بچه‌دار نمی‌شین؟ -چرا این سوال رو می‌پرسی؟

خب متاسفانه و بدبختانه هنوز آدم‌‌ها به این سطح از شعور نرسیدن که سرشون رو از یکی از خصوصی‌ترین بخش‌‌های زندگی مشترک دو نفر بکشن بیرون. اگه ازدواج کردید حداقل یکبار شنیدین که بهتون بگن «چرا بچه‌دار نمي‌شین؟»، «بذار یکی بشه»، حالا این سوال رو می‌تونی از غریبه‌ای که بیرون دیدی و باب گپ باز شده بشنوی و یا آدمی که فکر می‌کنه زرنگه و خودش رو نمیندازه وسط، بقیه رو شارژ می‌کنه که برین بپرسین، یا آدم‌های دیگه.

این سوال به قدری خصوصی است که مایه خجالت یک عده باید بشه که بپرسنش. در وهله اول فرایند بچه‌دار شدن (بصورت بچه‌زایی نه به سرپرستی قبول کردن) به عضوی مربوط می‌شه که تو شورت آدمه. چیزی که تو شورت آدمه، خیلی شخصی و خصوصی است. در غیر اینصورت روی پیشونیمون بود و در ملا عام. در وهله بعد اینکه زوجی بخوان بچه‌دار شن یعنی باید سرپرستی یه بچه رو قبول کنن و تصمیم بگیرن بزرگش‌ کن، مسئله مهم و بزرگ و صد البته باز هم شخصیه و به اون دو نفر مربوط می‌شه.

به کسی که سوال «بچه دار شین و چرا بچه‌دار نمی‌شین» رو می‌پرسه، باید گفت تو چطور جرات می‌کنی این سوال رو بپرسی؟ چطور به این نتیجه رسیدی که این موضوع به تو مربوط می‌شه؟ چطور به حداقل سطح از شعور نرسیدی که نباید این رو بپرسی؟

خب حالا بریم به حرف‌‌های محمل برسیم:

بچه میوه زندگیه! کرم میوه چیه پس؟ هار هار هار. اگه زندگی مشترک حاصلی باید داشته باشه که نداره بنظرم، هیچی خب نداره. زندگی مشترک یعنی خوش گذروندن با همدیگه، تو غم و شادی و سلامتی و مریضی و بی‌پولی و باپو‌لی و همه چی با هم بودن، هم فکر و عقیده بودن، به هم کمک کردن و عشق کردن.

هر زنی مادر بدنیا میاد! نخیر، هر زنی آدم بدنیا می‌آد. و متاسفانه حقوق یه آدم رو بهش نمی‌دن.

بچه‌دار نشی بعدن پشیمون میشی! نه بابا!! نوستراداموس کی بودی تو؟ وقتی پشیمون شدم بهت خبر می‌دم تا بگی «من می‌دونستم».

بچه‌ خودتون باید باشه، از خون خودتون باید باشه! این موضوع دیگه بعد هیتلر باید حل می‌شد، اگه نشده یه فکری به حال خودتون بکنین.

خدا بخواد، بچه دار میشی به شما نیست که! هنوز فکر می‌کنین لک‌لک‌ها بچه رو میارن؟ یا به پروسه بچه‌دار شدن حضرت مریم‌تون فکر می‌کنین؟ والا این دیگه قفله.

اینجا خطاب‌م به آدم‌هایی هست که در مورد قسمت‌های خصوصی زندگی مشترک بقیه* خیلی نظر می‌دن:

بنظرم قبل از اینکه سرتون رو با سرعت نور بکنین تو شورت مردم، یه ذره نفس بکشین، اکسیژن به مغزتون برسه و خوب فکر کنین، همینجا صبر کنین یه ذره. همینکه خوب فکر کردید باید به این نتیجه برسید که به شما ربطی نداره، و این سوال رو نباید بپرسید.

  • *مسلمن خیلی‌ها دوستان صمیمی دارن که باهمدیگه می‌تونن راجع به موضوع‌های شخصی (اونم تا حدودی) حرف بزنن. منظور من مطمئنا رفیق‌ گرمابه و گلستان نیست. چه آنکه ممکنه با کسی صمیمی هم باشید ولی تمایل به گپ و گفت در مورد خیلی چیزهایی که شخصی می‌دونید رو نداشته باشید.

متن رو از روی عکس کپی کنیم

عنوان ممکنه غلط انداز باشه، متن رو که از روی عکس نمی‌شه کپی کرد! آره خب نمی‌شه، ماهیت فایل عکس همچین اجازه‌ای رو نمي‌ده. حقیقتش عنوان رو اینطوری نوشته بودم «چطور متن رو از روی عکس برداریم» و خب نظر پیامم اینه که این عنوان درست نیست 🙂 به همین خاطر عنوان رو هوا مونده یه جورایی – خنده بلند.

حالا اگه بازی با عنوان رو بذارم کنار، یه چیزی تازه یاد گرفتم که بنظرم خیلی مفیده، به قول خودمون به درد بخوره. یه عکسی می‌بینیم، مثلا تو توییتر، تلگرام و جاهای دیگه و روی این عکس ممکنه متن باشه. این متن می‌تونه به زبانی باشه که برای ما آشنا نیست، ممکنه حتی با دیدن اون نوشته متوجه نشیم که به چه زبونی است چه برسه به اینکه بخوایم معنی‌ش رو بدونیم.

اگه بخوایم بدونیم که روی عکس چی نوشته راه‌های مختلفی داریم:

ادامه خواندن متن رو از روی عکس کپی کنیم