قدرت اینجا، قدرت اونجا، قدرت همه جا

حلقه رو سائرون میسازه، اصلا با نیت سلطه و حکومت به همه، بدون اینکه در این مورد دروغ بگه بدون اینکه نقاب بزنه، همه چی از اول مشخصه. این حلقه میوفته دست کسی دیگه، اون یکی یه آدم معمولی و ساده است کم کم طعم قدرت رو میچشه و حسش میکنه، حلقه دستش‌ه دیگه خودش نیست، انسانیت رو له میکنه، مرتکب قتل میشه، از خودش بیگانه میشه، حتی اسم‌ش هم یادش میره، میشه گالوم. حلقه میشه عزیزترین و باارزش‌ترین چیزش، متوجه نیست که داره نابودش میکنه. فرودو میاد که حلقه رو نابود کنه، بار نابود کردن همچون وسوسه‌ای سنگینه اما می‌خواد که اینکارو بکنه، حلقه رو حمل میکنه که ببره ببندازه تو آتش، میخواد که بشریت رو از شر ش رها کنه، اما دست آخر دو دل میشه!

قدرت همینه، مهم نیست آدم خوبی باشیم به ذات یا نه، خیلی قدرت دست‌مون باشه و سیستمی نباشه که قدرت رو ازمون بگیره، اگر که اون قدرت متمرکز باشه، اگر کنترلی روش نباشه، اگر سیستم سالمی نباشه، اون جایگاه و قدرتی که همراهش داره، این که برای آدمی/آدم‌هایی تعین تکلیف کنیم، سرنوشت آدمی/آدم‌هایی رو بگیریم دستمون، به پول و مقام برسیم، اینها رو حس کنیم و تجربه کنیم احتمالا دیگه نمیخوایم قدرت رو بدیم بره، و احتمالا اصلا میترسیم که دیگه اینها رو نداشته باشیم، اصلا زندگی‌مون میشه اون قدرت! اما این قدرت مختص دولت و حکومت نیست.

این قدرت همه جا هست، هر جا نظمی برقرار شده یعنی قدرتی اعمال شده! تو زندان، تو مدرسه، تو شرکت‌ها، تو کارخونه‌ها، تو بیمارستان، تو خونه‌ها، …. یعنی قدرت که میگیم فقط به حکومت نمیرسه! آدم‌ها میتونن با نگاه کردن و قضاوت کردن هم اعمال قدرت کنن، اینکه یک روانشناس بگه چه آدمی نرمال و چه آدمی غیرعادیه هم از قدرت دانش استفاده میکنه تا خط بکشه بین آدم‌ها، دانش هم اعمال قدرته، وقتی میگیم کی نابغه است و کی نیست، کی بزهکاره و کی نیست، کی خوبه کی نیست، اینها رو از تعاریفی که احتمالا دانشی/نظری بهمون داده میگیم و اون دانش توسط نهادی یا کسی کنترل میشه که درگیر قدرت‌ه! میتونه کسایی رو ببره تو حاشیه و یا بر عکس! خیلی وقتها متوجه نفوذ قدرت نامرئی‌ای که میاد و خطها و مرزها رو میکشه و حذف میکنه و بلد میکنه نمیشیم. باید نگاه‌مون تیز‌تر باشه. من چیزی در مورد بدی و خوبی این قدرت نمیگم، فقط فکر میکنم باید حواسمون متوجه این قدرتها باشه.

امروز داشتم چیزی میخوندم با خودم گفتم آیا اگر کرسی قدرتی رو بهم بدن میپذیرم؟خلاصه اینم فانتزیه دیگه :))) با خودم سبک سنگین کردم دیدم نه اهلش نیستم، چون نمی‌دونم تبدیل به چه کسی میشم و چطور عوض میشم. و بعد گفتم بذار یه ذره در این مورد بیشتر بخونم، هیچی دیگه در بالا خلاصه چیزهایی که امروز فهمیدم رو نوشتم. منطقن باید این پاراگراف رو بالاتر مینوشتم ولی خب ننوشتم و خیلی هم قشنگه 🙂

پایان‌‌بندی قدرت زده