من فکر کنم تو بازی شطرنج هم قابلیت آسیب دیدن فیزیکی دارم، بس که تو هر ورزشی آسیب دیدم. الان دلم میخواد پانسمان که سهله اون انگشتم رو هم بکنم بس که میسوزه. گفتم در موردش بنویسم شاید وضعیت بهتر شه اما نمیشه! پوف. یه چیز دیگه بنویسم حواسم پرت شه….
خب این هم از ترامپ و اون ماسک دلقک بیشعور! دیگه چی بنویسم…. خب اینکه داشتم تکنولوژیهای که تو CES آورده بودن (؟) نشون می دادن (این بهتره) رو نگاه میکردم، ا زاون قاشقی که باعث میشه نمک کمتری بزنی یا اصلا نزنی به غذات خوشم اومد، از اون رباتهای شبیه زن که ساخته شدن برای همصحبتی با آدمهای تنها (شما بخونین عروسکی برای سکس) خوشم نیومد اما تعجب هم نکردم- حداقل ورژن مردش رو هم بسازن، از اون ونی که پشتش کوادکوپتر داره بدم نیومد، یا اون پروژکتوره که تا شو بود یه جورایی با صدای دالبی، … و بعضیهاشون رو یه جورایی گیمیک دیدم! ولی خب همین گیمیکها میتونن شاید ایده تکنولوژی و ابزار خیلی کاربردی به بقیه بدن شاید! هوم؟ میشه خب.
دیگه اینکه یه ذره راست خوندم، همچنان راست سخته ولی خب قرار نیست که اسون باشه که یاد بگیریم، قراره یاد بگیریم اتفاقا چون سخته. یه مقالههای میخوندم چند وقت پیش که انجام کاری که سخته روی مغز به فلان دلیل و بهمان دلیل تاثیر داره… تاثیر خوب البته! این رو باید مفصل در موردش بخونم و بنویسم. این تاثیر روی مغز سوای این است که آدم طور دیگه هم ازش بهره میبره بلاخره.
و دیگه اینکه باید در مورد دستکاری روانشناختی هم بنویسم، کاری نیست که من خوشم بیاد ازش، کاملا مقابلشم حتی، و باید در موردش یه پست بنویسم.
دیگه اینکه استراحت کردم بیشتر روز، باید یاد بگیرم که استراحت کردن هدر دادن زمان نیست! باید بیشتر استراحت کنم حتی. دیگه همین…. هوم سوزش انگشتم رفت 🙂
یه چیز بامزه هم تعریف کنم، امروز داشتیم گپ میزدیم با پیامم در مورد همین آسیبدیدگیهای ورزش، پیامم میگفت وقتی میگم مراقبت کن برای همین چیزها میگم، اون سری بعد سه روز گفتی دستت چی شده و بعدش گفتی باید طرف مقابل رو میدیدی چی شده 🙂 یادم رفته بود داستانش رو کلی خندیدیم و اتفاقا درد هم کمتر شد. :))
پایانبندی گیمیکزده آسیبدیده