اولندش اینکه به وردپرس شش و هشت و دو خوش اومدم و اومدید، و خب چند ماهی دست به وب سایت نازنینم نزده بودم، گفتم طلسمش رو بشکونم. حرف که زیاده برای زدن ولی همه چی به موقع، الان دقیقن همین دو سه دقیقه داشت داشتم به بدن آدمها فکر میکردم، یه چیزهایی تو ذهنم بود که خواستم بنویسم در موردش.
بدن آدمیزاد فقط یک جسم نیست که تغذیه کنه، حرکت کنه و دست آخر بمیره. همیشه چیزی از بیرون یا درون در حال کنترلشه، تنظیمشکنه، تنبیهش کنه، تعریفش کنه. میتونه با شلاق باشه، میتونه با نگاه باشه، میتونه با رژیم غذایی باشه، میتونه با قانون باشه، با عرف، میل جنسی و … . بدن آدمیزاد یکی از جاهایی است که قدرت خودشو نشون بده.
قدرت نه فقط به این منظور که بدن بشه محل مجازات و شکنجه، روشهای اعمال قدرت عوض شده/میشه، مثلن اگر بدن باید پوشیده بشه بخصوص بدن زن، زن حقی روی بدنش نداشته باشه که مثلا بخواد جنینش رو سقط کنه یا نکنه، اگر بدن چاق زشت دیده بشه، اگر چاقی در زن و مرد به یک صورت دیده نشه، اگر بدن زن و مرد یک استانداردی داشته باشند مثلا پستان زن باید اینطور باشه یا اندازه کیر مرد باید اونطور باشه(فقط خواستم نوشته باشم و گیر بدم، و اگر نه اونقدری که مردم به زنها گیر میدن به مردها کاری ندارن)، باسن باید چطور باشه، شکم زنها بعد از حاملگی چطور باید تغییر داده بشه، قد آدمها و رنگ شون و ادامه داستان. یعنی بدن برهنه آزاد نیست، پوشیده شده از بایدها و نبایدها، قوانین و تعاریف… لخت است اما آزاد نه.
اینه که مردم کشورهایی میان در روز/روزهای بخصوصی لخت میشن کامل و مثلن پیاده روی میکنن یا دوچرخه سواری میکنن و اینها… یکی از دلایلش هم پذیرش بدن انسان به همین شکلش است. بدنهای عادی دیده بشن و مردم استانداردهای روی مجله و بدنهای صنعت پورن و استانداردهای از پیش تعریف شده و اینها رو بذارن کنار. میگن این منم نه چیزی که شما میخواین باشم. بعنی اینطور نییست که بخوان در روز برهنگی بگن بدن من خواستنی است و من رو ببینین، داستانش عادی کردن بدنها به انواع و اقسامش است… چیزی بدون قضاوت و نگرانی بدون اینکه بخوان خواستنی باشن.
پایانبندی نه به استانداردسازی