از اوناست که بر ماست

رفته بودم اینستاگرام یه استوری دیدم که یه قصه داشت تعریف میکرد از یک آرژانتینی که می‌ره تخم مرغ بخره میبینه گرون شده، پاکت تخم مرغ رو مي‌ذاره سر جاش. اصلا داد و هوار راه نمي‌ندازه، فقط دیگه تخم مرغ نمي‌خره، خیلی ساده. یه آرژانتینی دیگه هم دیگه تخم‌مرغ نمي‌خره، یکی دیگه هم، یکی دیگه تا اینکه تخم‌مرغ‌ها میمونه رو دست صاحب کارخونه‌ها و قیمت‌ها دوباره ارزون میشه! نوشته بود مردم آرژانتین کمپین راه ننداختن، عصبانی نشدن، فقط با خودشون گفتن حالا اگه تخم مرغ نخورم چی میشه؟ مثلن داشت مي‌گفت اگر کالایی گرون شده ، چرا ناراحت میشین؟ چرا عصبانی میشین؟ خب نخرید تا ارزون شه! به همین سادگی، به همین راحتی! اوهوم.

ببینین این نگاه زمانی منطقی‌ه که داریم در مورد تحریم یک برند حرف می‌زنیم.مثلن صاحب یک بیزنسی رفیق و همفکر اپستین‌ بوده; ما می‌تونیم در یک حرکت جمعی و آگاهانه اون برند رو تحریم کنیم. یا تحریم همون پارک آبی که در موردش نوشتم، اینجا ما حق انتخاب داریم و این انتخاب و حرکت جمعی تاثیر می‌گذاره; یا زمانی که کالا لوکس‌ه: مدل جدید موبایل آمده و گوشی فعلی‌ات کار می‌کنه. این‌جا هم اگر نخری، اتفاقی نمی‌افته. این‌ها همه در حوزه‌ای هستند که انتخاب واقعی وجود داره.

اما وقتی صحبت از کالا‌هایی از جنس «بقا»ست – نون، آب، سقف بالای سر، رفت‌وآمد، دارو – دیگه انتخابی وجود نداره. نمیشه به مردم گفت نون گرون شده؟ خب نخر! یعنی چی نخر؟ گرسنه بمونه؟ این‌جا بحث سوشی نیست، بحث نونه یا همون تخم‌مرغ! یا بگی: اجاره‌خانه گرون شده؟ برو چادر بزن! خب با همین منطق جلو بریم می‌رسیم به اینکه هوا آلوده است: خب بیرون نرو. اصلاً چرا نفس می‌کشی؟!

از طرف دیگه، آیا مردم با نخریدن‌شون در این حوزه‌ها می‌تونن بازار را کنترل کنن؟
یعنی واقعن خریدن مردم باعث گرونی شده بوده که با نخریدن درستش کنیم؟
مردمی که زیر فقر و تورم و بی‌عدالتی له شده‌ان، حالا باید مسئولیت گرونی را هم به دوش بکشن؟
پس مسئولینی که وظیفه‌ی مدیریت اقتصاد و کشور رو دارن، دقیقن چه‌کاره‌ان؟ دارن چیکار میکنن؟ نشستن دارن قصه تخم‌مرغ و مردم با فرهنگ آرژانتینی رو مي‌نویسن؟
حرفم این‌ه که این مدل مشکل‌ها، با نخریدن مردم حل نمی‌شه. واسه ما این شکلیه: مردم اگر بخرند، فقیرتر می‌شن؛ اگر نخرن، کیفیت زندگی‌شون از همین هم که هست پایین‌تر می‌آید.

لپ کلوم اینکه «گرونه، نخر تا ارزون بشه» نصیحت اقتصادی نیست، در واقع یه پیام سیاسی‌ه! توجه رو از ساختار برمیداره و می‌ذاره رو دوش مردم فقیر، به جای اینکه بپرسیم چرا دستمزدها پایینه؟ چرا ارز ثبات نداره؟ مالیاتی که مي‌دیم کجا مي‌ره؟ از کی‌ها مالیات نمی‌گیرین؟ درآمد کشور صرف چی ‌ها میشه؟ این چه زندگی‌‌ه برای ما ساختین؟ میرسیم به اینکه «مردم مصرف‌گران! تقصیره مردمه که میخرن!»

و خب اینطور نیست که ما مردم هیچ کاری از دستمون بر نیاد. باید مسئله را درست ببینیم، سؤال بپرسیم، و دنبال جواب گرفتن باشیم.

برای پایان‌بندی هم بگیم جام بلوری قهوه‌ای رو بدن به نویسنده قصه تخم مرغ گرون و مردم باشعور آرژانتین که با آرامش، و بدون درگیر کردن مسئولین کشور، مشکل گرونی کشورشون رو که اتفاقن فقط و فقط تخم مرغ‌ بود رو خودشون حل کردن. گفتن حالا تخم مرغ نخوریم چی میشه؟ فعلن استیک و جوج می‌خوریم تا یه روزی دوباره بتونیم تخم‌مرغ هم بخوریم. شاید بعدن هم که تخم‌مرغ ارزون شد، جعبه جعبه تخم مرغ خریدن و هدیه دادن به مسئولینشون.