اون روز یک کتابی میخوندم در مورد اینکه این داستان هوش مصنوعی ما رو کجاها میبره، لابهلای سطرها رسید به اسم یک فیلم!
همونجا وایستادم. ایندکس کتاب رو گذاشتم، رفتم تو گوگل و چتجیپیتی و شروع کردم راجع به اون فیلم خوندن و بعد رسیدم به مستندی به اسم «بلک فیش». نشستم راجع به مستند بلکفیش خوندم. خب اول یه توضیح کوچک بدم که این مستند راجع به چیه و بعد برگردم سر چیزی که خواستم بنویسم:
بلکفیش یه مستنده که سال ۲۰۱۳ اکران شد. اول تو جشنواره سندنس پخش کردن، بعد حق پخشش رو CNN و یه شرکت پخش دیگه گرفت. CNN هی پشتسر هم نشونش داد، بعدش هم رفت روی نتفلیکس و عملاً چند سال تو چشم و گوش مردم موند. بلکفیش قصهی یک نهنگ قاتل به اسم «تیلیکوم» بود، ارکایی که تو پارک دریایی SeaWorld نگهش میداشتن. هم ستارهی شو بود، و هم پای سه تا مرگ انسان به اسمش ثبت شده بود. اما مستند، فقط قصهی یک حیوان نبود؛ داشت کل صنعت «سرگرمی با حیوانات در اسارت» رو میبرد زیر سوال.
کمکم ماجرا از یک فیلم فراتر میره. چیزی که بهش میگن «اثر بلکفیش»: سهام SeaWorld افت کرد، بخشی از سهامدارها شکایت کردن، مردم کمتر رفتن برای دیدن شو، قانونگذارها تو کالیفرنیا لایحه دادند که تکثیر ارکا رو ممنوع کنن، خود SeaWorld آخرش اعلام کرد دیگه ارکا تکثیر نمیکنه و شوهاش رو عوض کرد. یک مستند شروع شد، و نتیجهاش روی تابلو بورس و روی قانون و روی فرهنگ عمومی دیده شد. البته فقط و فقط که اون مستند نبود، عوامل دیگهای هم این وسط بودن مثل کارهایی که قبلا انجام شده بود- کارهای مردمی و فیلمها، آدمها رو شونه هم وامیسن دیگه! اینکه چه رسانهای پخشش کرد، اینکه مستند رو چطور ساختن چطور مردم رو درگیر کردن، اینکه مصاحبهها چطور بود و اینها.
بعد نشستیم به پیامم تعریف کردم، پرسیدم که چرا ما ندیدیم این مستند رو تا حالا. بعد گفتم فکر کن اگر این مستند رو تو ایران میساختن، در اولین قدم میرفتن ارکاها رو دستگیر میکردن! بعد میگفتن دشمن به آبها و شوهای ما هم حمله کرده، دشمن ذهن ارکاها رو دستکاری کرده. یا این ارکا جاسوسه!
اشکال نداره اگر خنده میکنین، خنده تلخیه و اینو ميدونیم خب! پشت همچین روایتی باید تحقیقات صورت بگیره، و احساس شرمندگی باشه برای صاحبان اون صنعت و دولتی که پشتش وامیسه تا حیونها رو اذیت و آزار بدن و ازش پول در بیارن، بعدش سعی کنن اوضاع رو درست کنن با تغییر و اعمال قانون- اما بر عکس، در مورد بعضی کشورها در ادامهش سرکوبه و لیبل زدنه!
یه مستندی، یه فیلمی یه چیزی یه جایی بر اساس شرایط میتونه طوفان به پا کنه، جای دیگه ميتونه در حد بذر باشه، جای دیگه فقط یک نفر رو به فکر و شک کردن بندازه! و همهش اوکیه به نظر من- حالا میتونه نتیجهگیری اشتباهی هم باشه- بلاخره! در هرحال من یه کتاب تکنولوژی محور خوندم و الان در مورد اثر بلکفیش یه چیزهایی ميدونم! فردا پسفردا هم ميشینیم مستندش رو میبینیم- با اینکه خیلی قدیمیه! اما بدانم یا ندانم؟
خب، وسط روز کاری تقریبن آرومی هستم. گفتم یه چیزی بنویسم در وبسایتم و برم ادامه کارم، بلاخره چورک از سنگ بیرون میآید. عنوان هم دلم خواست اونطوری بنویسم- کاملن بیربط به چیزی که نوشتم، چون: پول برق را باید بدهیم، پول آب را جدا، پول تصفیه کن هوا هم – اگر پولی باشد.
این قسمت را بعد انتشار اضافه کردم: درد و دل پوریا ناظمی عزیز، برای خواهرش نازیلا که یادش عزیز و گرامی … تحمل مرگ عزیز خیلی سخته، من از مرگ متنفرم. فکر میکنم مرگ نقص طبیعته نقص علم بشره… زمان هم تلخیه مرگ رو از بین نمیبره نحوه سوگ رو عوض میکنه. حرفهای قشنگ هم بلد نیستم بزنم، مرگ غم بزرگ و سختیه خیلی دردش زیاده :((( لعنت به مرگ.
تا بدرود